Abstract:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر خودکارآمدی خلاق و خودتعیین گری دانش آموزان انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر ماکو در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 6520 نفر بود. از این جامعه 30 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه خودکارآمدی خلاق و مقیاس خودتعیین گری دانش آموز بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری در برنامه SPSS انجام شد. تحلیل دادهها نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان منجر به تفاوت معنیدار بین گروهها در خودکارآمدی خلاق (46/ 0=2, h81/22F=)، و خودتعیین گری (63/0=2, h38/6F=) و ابعاد آن شامل شناخت خود، شناخت ارزشها، اجرا و تجربه نتایج شده است (P<0.05)، همچنین، ضرایب اتا نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان اثربخشی بیشتری بر خودتعیین گری نسبت به خودکارآمدی خلاق داشته است. با توجه به نتایج، آموزش فلسفه به کودکان مداخله مناسب و موثری بر بهبود خودکارآمدی خلاق و خودتعیین گری و ابعاد آن در دانش آموزان است.
The aim of this study was to determine the effectiveness of teaching philosophy to children on students' creative self-efficacy and self-determination. The present study was a quasi-experimental study with a pretest-posttest design and a control group. The statistical population of the study included all primary school male students in MAKU city in the academic year 2020-2021 with a total of 6520 people. From this population, 30 people were selected by available sampling method. Data collection tools included a creative self-efficacy questionnaire and student self-determination scale. Data analysis was performed using univariate and multivariate analysis of covariance in SPSS program. Data analysis showed that teaching philosophy to children leads to significant differences between groups in creative self-efficacy (F=22.81, h2=0.46), and self-determination (F=6.38, h2=0.63) and Its dimensions include self-knowledge, knowledge of values, implementation and experience of results (P<0.05), Also, eta coefficients showed that teaching philosophy to children had more effectiveness on self-determination than creative self-efficacy. According to the results, teaching philosophy to children is an appropriate and effective intervention to improve creative self-efficacy and self-determination and its dimensions in students.
Machine summary:
خودکارآمدی خلاق (creative self-efficacy) یکی از خودباوری های شـناخته است که نقش مهمی در آموزش و یادگیری دارد (٢٠١٦ ,Barbot &Karwowski ).
تئـوری خـودتعیین گـری ( self-determination theory) که توسط ریان و دسی (٢٠٠٢ ,Deci &Ryan ) ارائـه شـده اسـت ، بـر جنبـه انگیزشـی خودتعیین گری و نقش انگیزه و خودمختاری تعیین شده در یادگیری و آموزش دانش آمـوزان تمرکز دارد (٢٠٠٩ ,Chirkov).
تحقیقات هرون و کاسیدی (٢٠١٨ ,Cassidy &Heron )، کاسیدی ، مارویک ، دنی و مک لین (٢٠١٨ ,McLean &Cassidy, Marwick, Deeney ) و لام (٢٠١٢ ,Lam) نیز حاکی از این بـود کـه آموزش فلسفه به کودکان تاثیر قابل توجهی در افزایش تفکر انتقادی ، خودتنظیمی و مشـارکت درگیرانه دانش آموزان با نیازهای رفتاری و اجتماعی و ارتباطات اجتمـاعی شـده اسـت .
بـا ایـن وجود، علیرغم اهمیـت سـاختارهایی همچـون خودکارآمـدی خـلاق و خـودتعیین گـری در فرایندهای تحصیلی دانش آموزان هنوز تحقیقات تجربی اندکی اثربخشی آموزش فلسفه را بـر خودکارآمدی خلاق و خودتعیین گری کودکان مطالعه نموده اند.
مقیاس خودتعیین گری دانش آموز (Self-Determination Student Scale: SSDS): این مقیاس ابزاری ٩٢ سوالی است که توسط هافمن و فیلد (٢٠١٢ ,Field &Hoffman ) برای بررسی ابعـاد شناختی و عاطفی خودتعیین گری ساخته شده است .
از این رو می توان مطرح کرد که آموزش فلسفه به کودکان به میزان ٤٦ درصد بر خودکارآمدی خلاق دانش آموزان موثر است .
نتیجه گیری این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش فلسـفه بـه کودکـان بـر خودکارآمـدی خـلاق و خودتعیین گری دانش آموزان انجام شد.
از این رو می توان مطرح کرد که آموزش فلسفه به کودکان بر خودکارآمدی خلاق دانش آموزان موثر است .