Abstract:
یکی از مسئله های مهم عصر مشروطه که چالشهای فکری زیادی برانگیخت و در سرنوشت نظام سیاسی جدید عصر مشروطیت ایران مؤثر افتاد، معنا و مفهوم «مشروطه» و در پی آن مناقشات فکری ناشی از اختلاف برداشتها از این اصطلاح جدیدِ سیاسی بود. بحث دربارۀ معنا و ماهیت مشروطه طیفی از علما، روشنفکران و دیگر طبقات را درگیر ساخت. در این میان، آذربایجان نه تنها نقش سیاسی مهمی در به ثمر رسیدن انقلاب مشروطیت ایفا کرد، بلکه بخش مهمی از مناقشات فکری نیز در میان علمای آذربایجان رخ داد. ظهور فکر مشروطه و مشروطهخواهی و روند تأسیس نظام سیاسی مبتنی بر مشروطه، دستهبندیهایی را در میان علمای آذربایجان موجب شد و به دنبال آن دریافتهای متفاوتی از مشروطه و نسبت آن با آموزههای سیاسی دینی ارائه گردید. به نظر میرسد علمای آذربایجان براساس دغدغههای مذهبی، روند امور سیاسی و البته ملاحظات اجتماعی و اقتصادی، مواضع متضادی در پیشگرفتند. این مواضع علاوه بر اینکه گاه از اساس با چیستی و ماهیت مشروطه همخوانی نداشت، در حوزۀ نظر نیز دیدگاههای مهم و همچنین کنشهای سیاسی تعیینکنندهای در میدان عمل سیاسی در پی آورد؛ چنانکه گروه مشروعهخواه با احساس خطر در قبال تغییرات جدید، قائل به حرمت و ناسازگاری مشروطه با نظام اسلامی و تلاش برای تبدیل مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی شدند. در مقابل، علمای مشروطهخواه با علم به تباین بین نظم جدید و نظام اسلامی، آن را در مقایسه با نظام استبدادی مطلوب و روشی برای تحدید استبداد یافتند و آگاهانه با پیوند بین اصول شرعی و مشروطیت، مشروطۀ ایرانی را ارائه کردند. این پژوهش براساس رسائل سیاسی، روزنامهها و منابع اصیل، به روش توصیفی-تبیینی این مسئله و موضوع مهم را بررسی کرده است.
One of the most important issues of the constitutional era, which brought many
intellectual challenges and influenced the fate of the new political system of Iran's
constitutional era, was the meaning and concept of "constitution" and the subsequent
intellectual disputes caused by the different understandings of this new political
concept. A number of scholars, intellectuals and other strata were involved in the
discussion on the meaning, and other classes. Azerbaijan not only played an
important political role in the realization of the constitutional revolution, but also an
important part of the intellectual disputes took place among Azerbaijani scholars.
emergence of constitutional thought and constitutionalism as well as the process of
establishing a political system based on the Constitution, led to a classification
among the scholars of Azerbaijan, whereupon, different views of the constitution
and its relationship with religious political doctrines were presented. It seems that
the scholars of Azerbaijan held opposing positions based on religious concerns,
development of political affairs and, of course, social and economic considerations.
Apart from the fact that these positions were sometimes fundamentally incompatible
with the essence and nature of the Constitution, they also found important views and
decisive political actions in the field of political action. The group seeking
legitimacy, feeling threatened by the new amendments, considered the inviolability
and incompatibility of the constitution with the Islamic system and tried to transform
the national parliament into an Islamic parliament. The constitutional scholars, on
the other hand, who knew the contrast between the new order and the Islamic
system, saw it as an advantage over the authoritarian system and a method to limit
tyranny, and deliberately presented the Iranian constitution as a combination
between the principles of Sharia and constitutionalism. Based on political treatises,
newspapers and original sources, this important topic was examined in a descriptiveexplanatory
manner.
Machine summary:
نباید این نکتة مهم را از نظر دور داشت که برداشت هـای علمـای آذربایجان به مانند دیگر علمای ایران ، تنهـا از تطبیـق یـا عـدم تطبیـق ایـن مفهـوم جدیـد بـا آموزه های مذهبی و سنتی نشأت نمی گرفت ، بلکه با منافع اقتـصادی و اجتمـاعی آنـان نیـز در پیوند بود.
نخستین حضور آنان در متن تحولات را می توان در حمایت از مهاجرت اعتراضی علما به قم دانست که به اعتقاد ناظران با تحریک ولیعهد صورت گرفت که خود در این مقطع به دلیل پشتیبانی عین الدوله از توطئة عزلش ، زمزمة هم داستانی بـا آزادی خواهان را آغاز کرد و به اصرار او علمایی چون میرزا حسن مجتهـد، امـام جمعـه ، میـرزا صادق ، میرزا محسن و ثقة الاسلام در تلگراف خانه اجتمـاع کردنـد و تلگـراف هـایی مبنـی بـر هواداری از علمای مهـاجر بـه تهـران مخـابره کردنـد.
با این حال ، چنین تلاش هایی آنان را به مـشروطه خواهـان نزدیـک نکـرد (انجمن ، ٣٠ جمادی الاولی ١٣٢٥: شمارة ١٠٦، ص٤؛ ثقة الاسلام ، ١٣٥٥: ٥٤؛ میرزا فضلعلی آقا، همان ، ٨٧، ٨٨؛ کسروی ، همان ، ٢٩٩؛ مجتهدی ، ١٣٢٧: ٦٥، ٦٦)، بلکه آنانی را کـه مـشروطیت را جریان ضدّ اسلامی و کانون فساد می دانستند، در انجمن اسلامیه گـرد آورد (فتحـی ، ١٣٥٢: ١٣٨؛ ملک زاده ، ١٣٥٨: ٧٢٨، ٧٢٩).
ثقة الاسلامِ اعتدالی مـسلک مناسـبات خـوبی بـا بعضی از وکلای آذربایجان داشت ، اما تندروی ها را به نفع مـشروطیت نمـی دانـست (روزنامـة ملی ، سال اول ، شمارة ١٩، ص١؛ نامه های تبریز ، ١٣٧٨: ٩١؛ ثقـة الاسـلام ، ١٣٨٩: ٥٨، ٧٢-٨٠؛ براون ، ١٣٧٦: ٢٥٠-٢٥١؛ کسروی ، همان ، ١٥١؛ صفایی ، همان ، ٢٩٠-٢٩٢؛ مجتهدی ، همان ، ٦٠ ؛ شیرمحمدی و دهقان نژاد، ١٣٩١: ٣٧).