Abstract:
موحوم موسویان در آثار فراوان خود عمدۀ مسائل مورد بانکداری اسلامی و بازار سرمایه اسلامی را بررسی نموده است. در سالهای اول تحقیق عملکرد بانکداری و بازار سرمایه کشور را با معیارهای اسلامی مغایر می دانست. وی قائل بود این سیستم موجود حقیقت ربا را از بین نبرده و در رسیدن به اهداف رشد و عدالت کامیاب نبوده است. در ریشه یابی به عواملی همچون صوری بودن برخی فعالیتها، ضعف در درک صحیح عقود اسلامی، ضعف در نظارت شرعی بودن عملیات بانکی، عدم توزیع مناسب عقود بانکی متناسب با الگوی کسب و کار بانکها و ... پرداخت و متناسب با هر عامل در تحقیقات خود راهکارهایی ارائه داد، اما به مشکل اصلی یعنی ساختار ربوی و لیبرالی بازار پول و سرمایه نپرداخت. همین امر سبب شد عمده راهکارهایی که برای حل مشکل ارائه داده نتواند یک نظام پولی – مالی متمایز از نظام مالی رایج نتیجه دهد. در این مقاله با نقل مستقیم برخی مطالب و تحلیل آن اثبات شده نتیجه مجموع راهکارها کمک به تقویت حقیقت ربوی بازارهای مالی و حاکمیت یک نظام مالی متناسب با نظام سرمایه داری، آن هم از نوع بد آن یعنی سرمایه داری مالی به اسم اسلام می باشد. البته اگر ساختار مطلوب مالی اسلامی طراحی شود می توان از بسیاری از تحقیقات ایشان در یک ساختار درست بهره برد.
In his many works, the late Mousaviyan has examined the main issues of Islamic banking and Islamic capital market. In the first years of research, he found the country's banking and capital market performance to be inconsistent with Islamic standards. He believed that this existing system has not eliminated the truth of usury and has not been successful in achieving the goals of growth and justice. In rooting to factors such as the formality of some activities, weakness in the correct understanding of Islamic contracts, weakness in monitoring the Shariah of bank operations, lack of proper distribution of bank contracts in accordance with the business model of banks, etc., payment and according to each factor in research He offered solutions, but he did not address the main problem, i.e., the usurious and liberal structure of the money and capital market. This caused most of the solutions provided to solve the problem to aggravate the problems. In this article, by directly quoting some material and analyzing it, it has been proven that the result of all the solutions is to help strengthen the truth of usury in the financial markets and the governance of a financial system in accordance with the capitalist system, which is also of its bad type, i.e., financial capitalism in the name of Islam. Of course, if the desired structure of Islamic finance is designed, many of his researches can be used in a proper structure.
Machine summary:
با توجه به رويکرد تعاضدي ميتوان مدعي بود که هيچ الزام شرعي و عقلي درباره توليد الگوهاي اقتصادي و بانکداري از ابتدا و نقطه صفر وجود ندارد، بلکه تمام روش ها و شيوه هايي که در نظام متعارف توليد شده اند ولي ناسازگاري با تعاليم اسلامي ندارند يا اينکه ناسازگاريهاي موجود در آنها قابل اصلاح و در چارچوب اسلامي است ، ميتوانند متصف به صفت اسلاميت گردند» (موسويان ، ١٣٩٤، ص ٢٩).
همچنين ميگوي: «آشنايان با مسائل نظري بانکداري اسلامي ميدانند که اين روش ها همگي از جهت فقهي مورد قبول بوده ، جايزند؛ اما از ميان آنها فقط عقود مشارکتي، سرمايه گذاري مستقيم و قرض الحسنه با اهداف بانکداري اسلامي و اقتصاد اسلامي تناسب کامل داشته ، با حکمت تحريم ربا منطبق و از حقيقت ربا و بهره در بازار سرمايه دور است و عقودي چون فروش اقساطي، سلف ، اجاره به شرط تمليک ، گرچه در بازار کالاها و خدمات ، جايگاه منطقي و قابل دفاعي دارند، در بازار پول و سرمايه در عمل ، داراي ماهّيتي شبيه وام و اعتبار ربوي هستند؛ درنتيجه هرچه سهم عقود مشارکتي، سرمايه گذاري مستقيم و قرض الحسنه بيشتر باشد، به حقيقت بانکداري اسلامي نزديک تر ميشويم و بر عکس ، هرچه سهم آنها کمتر شود، به حقيقت ربا و بهره نزديک تر ميشويم ».