Abstract:
بنمایه در ادبیات عنصری است که به سبب خاصیت تکرارشوندگی و تشخصیافتگی در شبکههای روایی و تصویری متن، نقش شاخص و پایهای دارد و در جهت ساختار بخشیدن به متن ادبی و اضافه کردن لایههای معنایی به آن استفاده میگردد. در تصویرسازی، مسئولیت نگارگر، مصورسازی تصویریِ روایت است. او در متن ادبی بهدنبال پیداکردن رابطه بین نشانههایِ تصویری و روایت داستان است. درطی این فرآیند، اگر عناصر تصویری مطابق با متن روایت و شبکه معنایی آن قرارگرفته باشند، کارکرد بنمایه را در تصویر پیدا میکنند و به صورت نشانه و نمادهای مرتبط با متن، در تصویر ظاهر میشوند. این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ به این سوال است که: نقش بنمایههای ادبی روایت خان هفتم رستم در تصویرسازی و تبدیل متن ادبیِ شاهنامه به متنِ تصویری چیست؟ هدف مقاله تحلیل و بررسی جایگاه بنمایههای متن ادبی داستانِ خان هفتم رستم در روند شکلگیری نگارههای مصور شده این داستان است. این پژوهش با ماهیت تحقیق کیفی و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام خواهد شد و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و کتابخانهای خواهد بود.
نتایج تحقیق نشان میدهد : نمادها و نشانههای تصویری در نگارهها ، بر اساس ظهور و بروز بنمایه در متن آشکار میشوند؛ این ترجمان تصویری از متن ادبی سبب میگردد که نگارگران در ترکیببندی و پلانبندی اثر خویش بر اساس اولویت استفاده از بنمایههای بکاررفته در پیرنگ ادبی، از این عناصر استفاده کنند. همچنین تحلیل و تفسیر نگارهها بر اساس بنمایههای ساختاری روایت و داستان، میتواند بهعنوان روشی جدید در نقد آثار هنری مطرح گردد.
The Motive in literature is an element that plays a significant and basic role in text image and narratives networks, in light of its reproducibility and individuality, and helps structure the literary text and add semantic layers to it. In illustrating a work, the painter's responsibility is to visualize the narrative. In the literary text, he seeks to find a connection between visual cues and storytelling. During this process, if the visual elements are placed according to the text of the narrative and its semantic network, they find the function of the Motive in the image and appear in the image in the form of signs and symbols related to the text. This study is aimed to find an answer to the question: ‘What is the role of literary Motives in the narration of the seventh Labor of Rostam in illustrating and converting the text of Shahnameh into a visual text? This article is aimed to analyze the position of the Motives of the literary text of the story of the seventh Labor of Rostam in the process of forming illustrated drawings of this story.
The results of the study indicate that: the visual signs and symbols in the drawings are revealed in parallel with the appearance of the Motive in the text; This visual translation of the literary text causes the artists to use these elements in composing and planning their work, based on the priority of using the Motives used in the literary plot.
Machine summary:
اين پژوهش به دنبال يافتن پاسخ به اين سؤال است که نقش بن مايه هاي ادبي خان هفتم رستم در تصويرسازي نگاره هاي مصورشده و تبديل متن شاهنامه به متن تصويري چيست ؟ و نگارگر از چه شگردهايي جهت ظهور و بروز اين بن مايه ها در تصوير، بهره برده است ؟ اين پژوهش با ماهيت تحقيق کيفي و با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي ، انجام خواهد شد و شيوة گردآوري اطلاعات به صورت اسنادي و کتابخانه اي خواهد بود.
مطابق با تعريف بن مايه و تقسيمات آن که در بدنۀ تحقيق اشاره شده است ، بن مايه هاي اصلي متن ادبي که در اين شبکۀ روايي به کار رفته شامل : بن مايۀ شخصيت هاي حقيقي انساني (قهرمان يا نيروي خير يا رستم )، بن مايۀ شخصيت هاي واقعي ـ حيواني (رخش )، بن مايۀ عناصر اساطيري ـ افسانه اي (نيروي اهريمني يا ديو سپيد)، بن مايۀ حوادث که شامل کنش هاي اصلي داستان (کشتن ديو سپيد و غلبه بر شر/ چکاندن خون جگر ديو در چشمان شاه و بينا شدن او)، بن مايۀ اشياي نمادين (خون جگر ديو)، بن مايۀ عناصر طبيعي (غار سياه )، بن مايۀ حوادث غير معمول (گذر از هفت خان ) هستند.
بر اين اساس ، نقش مايه هاي مقيد داستان خان هفتم رستم براساس پيرنگ آن عبارت اند از: رستم (نيروي اهورايي يا خير)، ديو سپيد (نيروي اهريمني يا شر)، کنش هاي داستاني (پيروزي قهرمان بر نيروي شر، دريدن جگرگاه ديو و بيرون کشيدن جگر از سينۀ او، چکاندن خون جگر ديو در چشمان کاووس و بينا شدن او)، خون (عنصر خاص نمادين ).