Abstract:
از منظر گفتمان فرهنگی امنیتمدار، فرهنگ برای حکومت اهمیت راهبردی دارد، چون با امنیت و توسعۀ جامعه پیوند خورده است. از این نظر، مهندسی فرهنگی برای خلق ملتی یک پارچه اساسی است. ملتی که توانایی احیای تمدن نوین اسلامی در آینده را داشته باشد. اساساً، این گفتمان اعضای جمعیت را به صورت مادۀ خامی برای ملت-سازی میبیند و اگر چنین چیزی در افراد به چشم نخورد مایۀ نگرانی خواهد بود. ذیل این گفتمان، دستگاه سیاستگذاری فرهنگی سازوکار مناسبی برای تبدیل افراد به سوژههای منقاد است. در پژوهش حاضر، روش تبارشناسی برای فهم شرایطی به کار میرود که شکلگیری این گفتمان را ممکن کرده است. یافتهها حاکی از آن هستند که شکست دولت در خلق سوژههای منقاد به غلبه یک رویکرد محافظهکار در سیاستگذاری فرهنگی منجر میشود. به صورت ساختاری، توانایی دولت برای خلق سوژههای مطلوب، به ظرفیت آن برای تامین رفاه شهروندان بستگی دارد؛ اما در دوران پس از جنگ، اصلاحات اقتصادی مبتنی بر تعدیل ساختاری و پایبندی دولت به پس کشیدن از سیاست اجتماعی، به طرد اجتماعی گسترده منتهی شد. در نتیجه، توانایی سوژهسازی دولت به شدت تضعیف شد. در این شرایط، واقعیت اجتماعی به چشم نخبگان سیاستگذار به صورت تهدید دیده شد. در مواجهه با این تهدید، تمایل دولت برای امنیتیسازی و پلیسیسازی سیاستگذاری فرهنگی افزایش یافت.
From the perspective of the security-oriented cultural discourse, culture has strategic importance for governance, because it is linked to security and development of society. From this point of view, cultural engineering is essential for creating a unified nation. A nation that is capable of reviving the Islamic civilization. Basically, this discourse sees the population as a raw material for nation-building and it will be a cause for concern if they are not. According to this discourse, the cultural policy is the most effective apparatus for turning people into subjugated individuals. In this research, genealogical methods have been used to understand the conditions that led to the formation of the discourse. The findings suggest that the failure of government in creating subjugated subjects leads to the dominance of a conservative approach to the cultural policy. Structurally, the ability of the government to create desirable subjects depends on the government's capacity to provide welfare to citizens. But in the post-war era, the economic reforms based on structural adjustment and the government's obligation to withdrawal of social policy led to widespread social exclusion. As a result, the subjectizing capacity of the state weakened drastically. Under these circumstances, social reality is seen as a threat to the eyes of the policy-making elite, resulting in intensifying the government's tendency to securitize and policing cultural policy to stand up to the threat.
Machine summary:
تبارشناسي سياست گذاري فرهنگي امنيت مدار در ايران احمد جعفري ١، سيدحسين سراج زاده ٢، ابراهيم توفيق 3 (تاريخ دريافت :١٤٠١/٠٣/٢٤، تاريخ پذيرش : ١٤٠١/١٠/٢٨) چکيده از منظر گفتمان فرهنگي امنيت مدار، فرهنگ براي حکومت اهميت راهبردي دارد، چون با امنيت و توسعۀ جامعه پيوند خورده است .
com مجله مطالعات اجتماعي ايران ، دوره شانزدهم ، شماره ٤، زمستان ١٤٠١، ص ٢٦- ٣ مقدمه و بيان مسئله در متون سياست گذاري فرهنگي کشور دلالت هايي به چشم ميخورد که نشان گر وجود يک نگاه نگران به فرهنگ هستند.
در متن «مصوبات عفاف و حجاب » شوراي عالي انقلاب فرهنگي آمده است : «لازم است توجه عموم افراد، خصوصاً جوانان به نقش عفاف و حجاب در ايجاد هويت فرهنگي و ملي مستقل براي کشور و ملت و همچنين به آثار مثبت سياسي اين استقلال جلب و مقاصد دشمنان در ترويج فرهنگ برهنگي که خود يکي از راه هاي تهاجم فرهنگي است با ذکر شواهد و نمونه هاي تاريخي تشريح شود» (مصوبات عفاف و حجاب ، ١٣٩٤: ٦).
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 9 1 Multiplicity 2 Securitization اين پرسش قابل طرح است که چگونه قابليت گفتمان سياسي حاکم براي سوژه سازي ساکنان سرزمين تضعيف /تقويت ميشود؟ در پاسخ و به صورت پيش فرض ميتوان به دو زمينۀ تعيين کننده اشاره کرد: نخست .
شاهد ديگر اين است که با تغيير در راهبردهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي دولت در دهه دوم ، جهت گيري سياسي طبقات پايين تغيير کرد و حتي به شورش در برابر حکومت انجاميد.