Abstract:
سر ویلیام جونز (1794-1746) را بیشتر با نظریۀ خویشاوندی زبانها میشناسیم و او را از پایهگذاران زبانشناسی مدرن به حساب میآوریم، ولی او از شخصیتهای مهم در شرقشناسی انگلیسی است و بههمراه دیگر شرقشناسان بریتانیایی از جمله وارن هیستینگز و هنری تامس کلبروک، در سیاستگذاری آموزشی و فرهنگی کمپانی استعماری هند شرقی مسئولیت داشت. جونز در سال 1771 کتاب دستور زبان فارسی را منتشر کرد که در آن زمان یکی از بهترین متون دستور زبان به انگلیسی دربارۀ زبانی شرقی بود. این اثر، که با استقبال بسیار خوبی روبرو شد، الگویی را در دستور زبان نویسی ارائه کرد که زبانشناسان بعدی از آن پیروی کردند. شهرت جونز در این دوران به اوج خود رسیده بود و در محافل علمی، «جونز شرقی» یا «جونز پارسی» معروف حضور همگان بود. البته، کتاب راهنمایی که جونز چندین سال برای تهیهاش کوشید با اهداف استعماری بزرگتر پیوند خورده است و ما باید در کنار خدمات جونز به دانشپژوهی در حوزه زبانها و ادبیاتهای شرقی، به بافت بزرگتر سیاسی و اقتصادی هم توجه کنیم و از نمودهای مختلف امپریالیسم غافل نشویم. نوشتار حاضر میکوشد نقش جونز را در مقام شرقشناسی بریتانیایی بررسی کند.
We know Sir William Jones (1746-1794) more with the theory of the kinship of languages and consider him one of the founders of modern linguistics, but he is one of the important figures in English Orientalism and, together with other British Orientalists such as Warren Hastings and Henry Thomas Colebrooke, he was responsible for the educational and cultural policies of the colonial East India Company. Jones published A Grammar of the Persian Language in 1771, which at the time was one of the best grammar texts in English about an oriental language. This work, which was very well received, provided a model in grammar that later linguists followed. Jones's fame had reached its peak during this period and in scientific circles, "Oriental Jones" or "Persian Jones" was well known. Of course, this guidebook, which Jones spent several years trying to prepare, is linked to larger colonial goals, and we should both pay attention to the larger political and economic context in addition to Jones's services to scholarship in the field of oriental studies, and not ignore the various manifestations of imperialism. This article attempts to examine Jones's role in British Orientalism.
Machine summary:
«جونز پارسی» یا جونز انگلیسی؟ سِر ویلیام جونز و ایران مسعود فرهمندفر 1 استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی چکیده سِر ویلیام جونز (1794-1746) را بیشتر با نظریۀ خویشاوندی زبانها میشناسیم و او را از پایهگذاران زبانشناسی مدرن به حساب میآوریم، ولی او از شخصیتهای مهم در شرقشناسی انگلیسی است و بههمراه دیگر شرقشناسان بریتانیایی از جمله وارن هِیستینگز و هنری تامِس کُلبروک، در سیاستگذاری آموزشی و فرهنگیِ کمپانی استعماریِ هند شرقی مسئولیت داشت.
گارلند کانن این اهداف را به ترتیب اهمیت در سه دسته جای میدهد: (1) شاهزادگان و نجیبزادگان هندوستان در مکاتباتشان به فارسی مینویسند، در نتیجه کارکنان کمپانی هند شرقی به دستور زبانی نیاز دارند که به آنان در یادگیری این زبان کمک کند؛ (2) خوانندۀ غربی باید متقاعد شود که ادبیات فارسی میتواند به مکتب بیروح و فاقد ابتکار نئوکلاسیسم در شعر انگلیسی غنا ببخشد؛ و (3) با نشاندادن قواعد صرفی و نحوی (با مثالهایی که از شعر فارسی انتخاب کرده بود)، جونز امیدوار بود علاقۀ پژوهشگران انگلیسی و اروپایی را برانگیزد تا دستنوشتههای خاکخوردۀ فارسی را بردارند و به زبانهای خودشان ترجمه کنند تا دانش و فرهنگشان اعتلا یابد (کانن، 1958: 265).
"Essay on the Poetry of the Eastern Nations," in The Works of Sir William Jones, edited by Lord Teignmouth, Cambridge University Press, pp.