Abstract:
یونگ معتقد است که فرد برای رسیدن به رشد روانی و فردیت شخصیت خود از سه مرحلهی کهنالگویی کلان (سایه، آنیما/ آنیموس و خویشتن) عبور میکند و در هر مرحله با گذر از سطوح کهنالگوی به امکانات بیشتری از یکپارچگی روانی دست مییابد. در این پژوهش، نمادهای رشد مرحله دوم فردیت با تاکید بر کهنالگوی آنیما، در اشعار فروغ فرخزاد، بررسی و تحلیل شدهاست. نمادهای چهار مرحلهی رشد آنیما که با چهار شخصیت اسطورهای حوا، هلن، مریم و سوفیا نمادین شدهاند، در تمام دفترهای شعری فروغ فرخزاد حضور دارند، اما بسامد آنها همزمان با رشد روانی شاعر تغییر میکند. در سه دفتر اول، بسامد ظرفیتهای روانی حوا و هلن و در دو دفتر پایانی بسامد ظرفیتهای مریم و سوفیا بیشتر است. فروغ در شعر خود توانست رشد آنیما را تا متعالیترین سطح آن نشان دهد و در عین حال هرگز سطوح پستتر آن را سرکوب نکرد. به همین دلیل در دو دفتر پایانی نه تنها شاهد حضور مریم و سوفیا هستیم، بلکه ردّپایی از حوا و هلن نیز در پسزمینهی شعر او دیده میشود. اشعار فروغ فرخزاد بازتاب دهندهی رشد و یکپارچگی روانی شاعر در حوزهی آنیماست. وی توانست پرده از چهرههای مختلف و متناقض کهنالگوی آنیما برگیرد و زنانگی را لااقل در شعرش از غریزیترین تا متعالیترین خصیصههایش بیان کند و به عنوان یکی از هنرمندان اصیل امروز، تمامیت آنیما را به نمایش گذارد.
Jung believed that psychological development and individuation in a person requires going through three macro archetypal processes (shadow, anima/animus, and self) and passing through each of the archetypal levels will bring one closer to psychic integration and unification. Focusing on the anima archetype, the present research analyzed the symbols of development of the second process of individuation in the poetry of Forough Farrokhzad. The symbols of the four levels/stages of anima development—which are symbolized as four characters, namely Eve, Helen, Mary and Sophia—are present in all of Forough Farrokhzad's books of poetry, but their frequency changes as the poet develops psychologically. In the first three books, the frequency of the symbols of Eve and Helen development levels is higher, while in the last two books, the symbols of Mary and Sophia development levels are more frequent. Forough was able to show in her poetry the development of anima to its ultimate level, while never suppressing the lower levels. Accordingly, in the last two books, we can see not only the presence of Mary and Sophia in the poems, but also traces of Eve and Helen in the background. Forough Farrokhzad's poems reflect the development and integration of the psyche of the poet in relation to anima. She was able to unveil the varied, contradictory characters of the anima archetype and, at least in her poetry, portray femininity with the most instinctive to the most sublime qualities, and, as one of the original contemporary artists, demonstrate anima in its totality.
Machine summary:
بررسی روانشناختی زنانگی در اشعار فروغ فرخزاد سلمان گودرزی 1 کارشناسارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی محمدرضا حاجی آقابابایی 2 دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی چکیده یونگ معتقد است که فرد برای رسیدن به رشد روانی و فردیت شخصیت خود، از سه مرحلۀ کهنالگویی کلان (سایه، آنیما/ آنیموس و خویشتن) عبور میکند و در هر مرحله با گذر از سطوح کهنالگوی به امکانات بیشتری از یکپارچگی روانی دست مییابد.
2- بررسی سطوح چهارگانۀ زنانگی یونگ و همکارش فون فرانتس، در توصیف فرایند کشف و تحقق کامل آنیما و زنانگی چهار مرحلۀ اصلی را بیان میکنند؛ مرحلۀ اول: بروز آنیما با جنبۀ زیستشناختی صرف، مرحلۀ دوم: بروز آنیما در روابط رمانتیک و زیباییشناختی همراه با عناصر جنسی، مرحلۀ سوم: بروز آنیما با عشق متعالی و پارسایی روح و مرحلۀ چهارم: بروز آنیما بهمثابه خرد درونی که برتر از عشق است (یونگ، 1390: 26 ، 27 و نیز فرانتس و ادینجر، 1399: 69).
گسستن روانی فرد از اساطیر دینی و ایستادن در مقام نفی آنها، اعلان جنگی است علیه الگوهای کهن ضمیر ناخودآگاه و گاهی حاصل چنین طغیانی چیزی جز رواننژندی و حالات عصبی نخواهد بود (یونگ، 1395: 50)؛ فروغ فرخزاد با پرداختن به سطح ممنوعۀ زنانگی و تلاش برای زیستن کامل این جنبه (لااقل در اشعارش)، رودرروی کهنالگوهای جمعی پذیرفته شده قرار گرفت و بهناچار از نظر روانی سپر انداخت.