Abstract:
هدف از انجام این پژوهش واکاوی تسهیلگرهای مشارکت خانواده در سیاستگذاریهای تربیتی بود. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی و به روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شد. جامعۀ آماری پژوهش کارشناسان خبرۀ حوزۀ خانواده و آشنا به حوزۀ تعلیموتربیت بودند که به روش نمونهگیری هدفمند، براساس ملاکهای تألیف اثر علمی، داشتن تجربۀ کاری در حوزۀ سیاستگذاری تربیتی، عضویت در انجمن اولیاءومربیان و تأهل، بهصورت گلولۀ برفی انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات مصاحبه نیمهساختار یافته بود که چارچوب آن براساس تحلیل محتوای ادبیات پژوهش، تدوین و براساس نظرخواهی از سه متخصص موردِتأیید قرار گرفت. پساز انجام مصاحبه، دادههای حاصله با استفاده از روش دلفی، تحلیل شد. یافتههای پژوهش بیانگر استخراج 27 تسهیلگر در 5 گروه حاکمیتی (5 تسهیلگر)، اجتماعی (9 تسهیلگر)، قانونی (3 تسهیلگر)، ساختاری (7 تسهیلگر) و آموزشی (4 تسهیلگر) بود. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این بود که مشارکت خانواده در سیاستگذاری تربیتی نیازمند مهیا نمودن چهار وجه تربیتی است. این وجوه چهارگانه شامل باور سیاستگذاران تربیتی به ضرورت حضور خانواده در تعیین سیاستهای تربیتی، ارائۀ آموزشهای لازم به خانواده در این زمینه، تقویت شفافیت اطلاعات در زمینۀ عملکرد نظام آموزشی و فرایند سیاستگذاری تربیتی و درنهایت، افزایش اعتماد و باور به ضرورت همافزایی میان دو نهاد خانواده و تعلیموتربیت است. ظهور و بروز این چهار وجه در تعامل با یکدیگر، تسهیلگر مشارکت خانواده در سیاستگذاری تربیتی است.
The purpose of this research is to study the facilitators of family participation in educational policies. The type of research is applied and the research method is qualitative. The research community of expert were experts in the field of family, policy-making familiar to the field of education and family. Based on criteria such as interest in participating in studies, having work experience in the field of educational policy-making were select purposeful sampling. The instrument data collection was semi-structured interview. The framework of which was compiled based on the content analysis of the research literature and edited based on the opinions of three relevant experts. After conducting the interview, the resulting data were analyzed using the Delphi method. The findings indicate that the experts divided 27 facilitators into 5 groups (governmental (with 5 facilitators), social (with 9 facilitators), legal (with 3 facilitators), structural with (7 facilitators) and educational with (4 facilitators) introduced. The result of this study shows the fact that the future family can have an active presence in educational policy-making if the ground for four main aspects is prepared for this presence. One aspect is the belief of educational policy makers that they believe in the presence of the family in determining educational policies, the other aspect is that the families have received the necessary education and training for this necessity, the third aspect is that there is transparency of information and circulation of information. Families can get accurate information about the state of education, the functioning of the education system and the policy-making system. The fourth point is that both institutions of family and education trust each other and consider being together as mutually beneficial. These four aspects together will facilitate the presence of the family in the educational policy making process.
Machine summary:
"/> (2020) بر اين باورند که خانواده نخستین بافت مهم و مؤثر در سیاستگذاریهای تربیتی فرزندان است و این ظرفیت را دارد که به روشهای گوناگون بتوانند بر سرِ مسائل كلانِ تربیت رسمی (سياستگذاري تربيتي) و ظهور شایستگیها و ظرفیتهای فرزندان تأثی باشد.
باتوجهبه اهميت حضور خانواده بهعنوانِ شركاي اصلي نظام آموزش رسمي و عمومي و اهميت حضور و نقشآفرینی خانواده در نظامهای آموزشی متمرکز (كه معمولا در اين نظامها، توجه به نیازها و شرایط امکانات موجود محیطی در حد انتظار نيست) و وجود موانع فراوان بر سر راه اين نقشآفريني (گوهري، جمشیدی و امین بیدختی، 1394؛ ايماني و دیگران، 1402)، سؤالی که مطرح است این است که تسهيلگـرهاي مشارکت خانواده در سیاستگذاری تربیتی Eisenberg.
از دلایلی که برای توجیه مشارکتِ فعال خانواده در سیاستگذاری تربیتی نظام آموزش رسمی و عمومی مطرح است، این است که خانواده میتواند براساسِ نیاز، تفکر و هدف مشترک، با مشارکت خود، بخشی از ناکافیبودن اقدامات و ضعفهای دولت را در این زمینه پوشش دهد.
ازآنجاكه در نظامهاي آموزشيِ متمركز، سیاستگذاریِ تربیتی در سطح ستاد، انجام میشود، ضرورت همراهي و مشارکت خانوادهها دوچندان ميشود و ازآنجاکه اکثر تصميمگيرندگان با نيازها، شرايط و امكانات موجود در کلاسها و مدارسِ سراسر کشور آشنايي کامل ندارند و نسبت به نيازها و عالائق جديد دانشآموزان شناخت کمتری دارند، ممكن است سیاستگذاریها و تعیین خطمشیها متناسب با نيازهای دانشآموزان و مقتضيات و شرايط مختلف سیاسیـاجتماعی کشور نباشد؛ برایناساس، مشارکت شركا كه در اين مطالعه، خانواده است، میتواند در نقش بازوان قوی، اساسي برای نظام تعلیموتربیتِ رسمی و عمومی بهحساب آید.