Abstract:
این پژوهش به بررسی رابطه بین ساختار سازمانی با مدیریت دانش و کارآفرینی سازمانی در
شهرداریهای استان گلستان میپردازد. امروزه دانش یک سرمایه نامشهود و کلید اصلی رقابت
پذیری سازمانها محسوب میگرددو سازمانها دریافته اندکه برای متمایز بودن، نیاز به استفاده بهینه
ازدانش کارکنان دارند و بنابراین موضوع مدیریت دانش اهمیتی فراوان مییابد. درکنار این
موضوع، کارآفرینی سازمانی نیز به عنوان یکی از مزیّتهای اصلی برای حیات سازمانها محسوب می
شود و همه شرکتها برای بقا، نیاز به ایدههای نو و بدیع دارند. ظهور نوآوری، نه تنها سازمان را قادر
می سازد نسبت به رقبا، مزیت رقابتی بدست آورد بلکه ابزار سودمندی برای ارتقای عملکرد سازمانی
می باشد. پرورش و تقویت روحیه کارآفرینی سازمانی و نیز مدیریت دانش در سازمانها، مستلزم فراهم
آوردن بستری مناسب است که یکی از بسترهای لازم، ساختار و تشکیلات سازمانی مناسب است. دراین پایان نامه، محقق در قالب فرضیات تحقیق (3 فرضیه اصلی و 10 فرضیه فرعی) به بررسی رابطه بین متغیرهای تحقیق میپردازد. در مورد روش تحقیق میتوان گفت که ازنظر ماهیت مسئله و نوع هدف، کاربردی و از نظر شیوه، تحقیقی توصیفی، پیمایشی از نوع همبستگی است. قلمرو
مکانی تحقیق، شهرداریهای استان گلستان بوده و بدین منظور محقق تعداد 349 نفر را ازجامعه
آماری با استفاده از فرمول آماری مناسب انتخاب کرد. بر اساس نتایج بدست آمده از بررسی میدانی
در شهرداریهای استان گلستان نتایج زیر بدست آمد: فرضیه اصلی تحقیق صورت گرفته رابطه بین
ساختار سازمانی با مدیریت دانش و کارآفرینی سازمانی را مورد بررسی قرار داد که با توجّه به نتایج
حاصله، بین کلّیه متغیّرها رابطه مثبت ومعناداری حاصل شد. از روابط بین ابعاد ساختار سازمانی با
مدیریت دانش، رسمیت رابطه معکوس و معنادار، تمرکز رابطه مثبت و معنادار و پیچیدگی عدم رابطه
معنادار با مدیریت دانش داشتند. از روابط بین ابعاد ساختار سازمانی با کارآفرینی سازمانی، رسمیت
و پیچیدگی رابطه معکوس و معنادار وتمرکز عدم رابطه معنادار با کارآفرینی سازمانی داشتند. و بین
مولّفههای مدیریت دانش و کارآفرینی سازمانی رابطهای مثبت و معنادار برقرار میباشد.
Machine summary:
در ادامه بحث تبديل دانش فردي ( نهاني ) به دانش گروهي ( آشکار ) ، نوناکا و تاکه اوچي ( ١٩٩٥ ) چهار مرحله تبديل دانش را معرفي مي کنند که عبارتست از : اجتماعي کردن ١ ، خارجي کردن – 2 ترکيب ٣ – دروني سازي ٤که اين فراگردهاي تبديل دانش به طور پويا با هم در تعاملند و در مارپيچ دانش ارائه شده اند ( موحدي ، معتمدي ، ١٣٨٨ ، ٦٨ ) دنهام گري ٥ هشت مزاياي خاص مديريت دانش را اين طور بيان مي کند جلوگيري از افت دانش ، بهبود تصميم گيري ، انعطاف پذيري بيشتر ، مزيت رقابتي ، توسعه داراي ، افزايش محصول ، مديريت مشتري و بکارگيري سرمايه گذاري در بخش سرمايه انساني ( رادينگ ، ١٣٨٦ ، ٧٦ )سازمانها در محيط پوياي رقابت جهاني امروز با وجود تغييرات سريع جهاني ، جهت بقاء و دستيابي به موفقيتهاي رقابتي به طور فزاينده اي به انجام فعاليتهاي کارآفرينانه متعهد شده اند ( عربيون و همکاران ١٣٩٠ ، ٣٧ ) واژه کارآفريني از کلمه (entreprender ) به معناي « متعهد شدن » نشات گرفته است بنا به تعريف واژه نامه و بستر : کارآفرين کسي است که متعهد مي شود مخاطره هاي يک فعاليت اقتصادي را سازماندهي ، اداره و تقبل کند بر طبق نظر ژوزف شومپتر ٦ (پدر علم کارآفرين ) کار آفرين نيروي محرکه اصلي در توسعه اقتصادي است و نقش وي عبارتست از نوآوري يا ايجاد ترکيبهاي تازه از مواد ( شهشهاني ، ١٣٨٧ ، ٨ ) کارآفريني عبارت است از فرآيند خلق چيزي جديد و پذيرش مخاطرات و سود حاصل از آن ، به عبارت ديگر کارآفريني ، فرايند خلق چيزي با ارزش است که با اختصاص زمان و تلاش لازم و در نظر گرفتن ريسکهاي مالي ، رواني و اجتماعي و رسيدن به رضايت فردي و مالي و استقلال به ثمر مي رسد ( موحدي ، معتمدي ، ١٣٨٨ ، ٢٩٠ ) انواع کارآفريني عبارتند از : ١-در قالب افراد آزاد و غير وابسته به سازمان ( کارآفريني شخصي ) ٢-در قالب کارکنان سازمان ( کارآفريني درون سازماني ) ٣-در قالب سازمان ( سازمان کارآفرين ) ( شهشهاني ، ١١ ، ١٣٨٧ ) با در نظر گرفتن اهميت ساختار سازماني و اثرات انکار ناپذيري که اين عامل بر روي شاخصهاي عملکرد در سازمان دارد و همچنين اهميت دو مقوله مديريت دانش و کارآفريني که منجر به کسب مزيت رقابتي پايدار و ارائه خدمات متمايز و محصولات نوين نسبت به ساير سازمانها مي گردند اينجانب بررسي رابطه بين ساختار سازماني را با مديريت دانش و کارآفريني در شهرداريهاي استان گلستان کاربردي ديدم .