Abstract:
اولین چیزی که به ذهن خطور می کند. این است که توسعه ی بدون مشارکت چندان معنای پر باری نداردء از آنجا که امروزه متفکران و صاحبنظران توسعهء مشارکت را از مهمترین ارکان توسعه به شمار می آورندء پس در ابعاد چهارگانه ی توسعه-ی اقتصادی» فرهنگی, اجتماعی و سیاسی باید مشارکت مردم همراه و همگام با روند توسعه باشد.از بعد جامعه شناختی » مشارکت به معنی تعلق فرد در گروه و سهمی که در آن دارد؛ تلقی میگردد و همچنین به معنی شرکت فعالانه در گروه در جهت به مر رسافیدن یک قعالیت اجتماعی است. آلن بیرو می گوید: « مشارکت به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین با آن همکاری داشتن است. به همین دلیل از دیدگاه جامعه شناسی باید بین مشارکت به عنوان حالت یا وضع( امر شرکت. کردن» و مشارکت. به عنوان عمل و تعهد (عمل مشارکت) تمیز قائل شد.؟ (بیرو ۱۳۸۰ ۷). ازمنظر نظاممندی و کارکردی. مشارکت را« سازوکاری برای بقاء توسعه و تعالی نظام اجتماعی دانستهاند که توسعه نیافتن ساختارهای لازم برای مشارکت و نهادینه کردن آن به انقراض تظام اجتماعی و سقوط سباسی آن می انجامد.» (مردوخی ۰۱۳۷۳۰ ۱۷۹) پیتر اوکلی برای تعریف مشارکت به بیان سه تفسیر در خصوص مشارکت می پردازد که عبارتند از: مشارکت مردمی به عنوان سهم داشتن در جامعه. سازماندهی وتوانمندسازی(دهقان وغفاری» ۱۳۸۴: ۶۹ ) سالیماعمر در تعریف مشارکت بر تاثیر نظام ارزشی جامعه در تعیین هدف تاکید می کند و می گوید: « فرآیند مشارکت. مداخله و کنترل مردم» بیشتر به تعیین آنچه از دیدگاه خود مردم یک زندگی بهتر را تشکیل می دهد منجر خواهد شد. در این صورت تصمیم های مربوط به اینکه چه چیزی یک زندگی بهتر را می سازد پیش از آنکه با آنچه مردم» مقدس و مهم می شمارند منافات داشته باشد.ء نظام ارزشی آنان را منعکس می کند». همچنین مشارکت را می توان حرکت آگاهانه. فعال,ء آزاد و مسئولیت آوری دانست که برای تمشیت آامور جامعه ضروری است(شادی طلب و کمالی» ۱۳۸۱ : 27)