Abstract:
یکی از مباحث اساسی در حوزة اخلاق، میزان اثرپذیری آن از عوامل فرهنگی و اجتماعی است. عالم ربانی، ملااحمد نراقی، در کتاب گرانسنگ خود، «معراجالسعادة»، به این مهم توجه ویژه دارد. او ضمن آنکه حضور در جامعه را زمینة رسیدن به صفات اخلاقی دانسته است، بین کنشهای اجتماعی ازیکسو، و معرفتها و ملکات اخلاقی ازسویدیگر، تعامل برقرار میکند. بهعلاوه، او برای بسیاری از صفات اخلاقی، خاستگاه اجتماعی قائل است. وی همچنین با دخالت دادن عرف، به نوعی نسبیت اخلاقی معتقد است. وی عوامل اجتماعی را در تکوین شخصیت اخلاقی مهم میداند و آنها را یک راه کلیدی برای ریشهیابی و ریشهکنی صفات رذیله، و ایجاد و رشد صفات حسنه معرفی میکند.
The influence of cultural and social factors on ethics is among the basic topics in the field of ethics. In his precious book “Me’raj al-Sa’adat”, the great scholar, Mulla Ahmad Naraghi, paid special attention to this important issue. He argued that presence in society paves the way for gaining moral traits and established an interaction between social actions on the one hand, and knowledge and moral virtues on the other hand. In addition, he believed that many moral traits have a social origin and supported a kind of moral relativism by taking customs and traditions into account. He considered social factors to be important in the development of moral character and introduced them as a key to eradicating the roots if vices and creating and promoting virtues.
Machine summary:
در اين جستار ميکوشيم با برجسته کردن آن دسته از مباحث اخلاقي که پيوند ميان عوامل مختلف فرهنگي و اجتماعي و معرفتها و صفات اخلاقي را نشان ميدهد، رويکرد جمعگرا و نيز غايتمدار مرحوم نراقي را دستکم در برخي از مباحث معراجالسعادة بهتصوير بکشيم.
وي همچنين دربارة تأثیر عفو بر نفس خاطرنشان ميکند که مثلاً اگر کسي به دفعات متعدد عفو کند، این صفت براي او ملکه و عادت شود (همان، ص 168)؛ چنانکه ميدانيم عفو و بخشش نيز عملي است کاملاً اجتماعي و در ارتباط با ديگران؛ بهطوريکه اگر ديگري در کار نباشد، چنين عملي اصلاً تحقق نمييابد.
3. خاستگاه فرهنگي ـ اجتماعي صفات اخلاقي بهاعتقاد مرحوم نراقي، خاستگاه ظهور بسياري از صفات اخلاقي، مانند حسادت، حب مال، حيله، غيرت و حميت، در فرهنگ و اجتماع و در ارتباط با ديگران است؛ بهطوريکه اگر اجتماعي وجود نداشت، اين صفات اصلاً شکل نميگرفتند.
بههرحال از نکات مختلفي که دربارة تواضع و سخاوت و غيرت مطرح شد، استفاده ميشود که از نظر مرحوم نراقي، عوامل مختلف فرهنگي و اجتماعي در تعيين احکام و وظايف اخلاقي دخيلاند و براي يک صفت اخلاقي نميتوان بهطورکلي يک حکم صادر کرد و آن را به همة موارد تسرّي داد.
بهعلاوه، از مجموع عبارات مرحوم نراقي شايد بتوان اين نکته را نيز استفاده کرد که مبناي اخلاقيات، يعني حسن و قبح، نیز متغير است و براساس موقعيتهاي مختلفي که افراد در آن قرار ميگيرند، بسته به نظر عرف و عادت يا مروت، صفات اخلاقي ميتوانند حسن يا قبح متفاوتي داشته باشند؛ البته ميتوان بين ساحت نظر و عمل تفاوت قائل شد: حسن و قبح را در ساحت نظر و مفهوم، اموري مطلق و غيرنسبي بدانيم؛ اما در ساحت عمل و مصداق، آن را نسبي فرض کنيم.