Abstract:
در ایران معاصر و همزمان با رشد و توسعه در غرب، توجه به علل عقبماندگی یا عقبنگاه
داشتن سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ایران و تلاش برای یافتن راههای بیرون رفت از آن، مطرح
شد. تلاشهای فراوانی برای نیل به توسعه و رشد صورت گرفته؛ از جمله: انقلاب مشروطه به دلیل
میل مردم برای دستیابی به وضع مطلوب و جامعه توسعهیافته پدید آمد، ولی هیچیک از این
تلاشها به نتیجه نرسید. چرا؟ این سؤالی است که مقاله حاضر میکوشد برای آن پاسخی بیابد.
گمان ما بر آن است که یکی از مهمترین علل این ناکامی، کنار نهادن، نادیده گرفتن و منزوی
ساختن ارزشهای دینی و مروجان آن بوده است.
Machine summary:
"مقدمه در پاسخ به سؤال اصلی مقاله و سنجش درستی و یا نادرستی فرضیه، نخست وضعیت کلی روشنفکران و دلایل ناکامی آنان در ساختن ایرانی پیشرفته را مورد بررسی قرار میدهیم، سپس به یکی از مهمترین علت ناکامی روشنفکران، که همان بیتوجهی به ارزشها و مقامات دینی بوده میپردازیم و در این زمینه، به شیوهها و دلایل و روند کنار نهادن روحانیت از سوی آنان اشاره مینماییم: روشنفکران، وضعیت کلی و مروری دوباره جریان روشنفکری در ایران، از ابتدای قرن 19 میلادی / دوازده شمسی و با آغاز ارتباطات گسترده نخبگان ایرانی با غرب شکل گرفت و بخصوص در دوره ناصری رشد یافت و از مشروطه به بعد، به طور جدی وارد صحنه سیاست ایران شد.
» (احتشام السلطنه، 1367 ش، ص 419) بدینروی، ارتباط مخفی فراماسونها و آزادیخواهان و روشنفکران غربگرای ایرانی و تشکیل محافل سری و تحریف مذهب سنتی تحت عناوینی همچون «پیرایشگری اسلام» و «پروتستانتیسم اسلامی» و یا اینکه «احکام شرعی ما برای هزار سال قبل، خوب و بجا درست شده، ولی در عصر ما باید سی هزار مسئله جدید بر آن بیفزاییم» میرسانند که روشنفکران وابسته به این گروه فراماسونی معتقد بودند: بقای حیات ایران مستلزم آن است که تمدن غربی در آن راه یابد و ترقیات جدید در این کشور رواج پیدا کند.
اندیشههای شیخ در همین موضوع، هیچ تفاوت اصولی با آراء همقطاران خود از علمای نجف و ایران نداشتند و اگر تفاوتی پیش آمد و پاسخهایی در مورد مقالات او نوشته شدند به آن دلیل بود که شیخ فضل الله زودتر به این حقیقت دست یافت که آزادی مطرح شده برای رهایی از مقررات شریعت و اجرا نشدن آن در شئون کشور است؛ دیگران دیرتر به این واقعیت رسیدند."