Abstract:
عمدتا گفته میشود که اندیشه سیاسی شیعه بر محور عدالت و اندیشه سیاسی اهل سنت بر
محور امنیت متمرکز است. اما بررسی و کاوش در متون سیاسی اهل سنت، این نکته را آشکار
میکند که عدالت دغدغه خاطر اندیشوران اهل سنت هم بوده است.
مقاله حاضر میکوشد دلالت مفهوم عدالت و امنیت را در این اندیشه، تحلیل محتوایی کند
و آن را برجسته سازد. یافتهها حاکی از آن است که در اندیشه ایرانشهری نیز عدالت
دارای اهمیت است، اما منظور از این عدالت در واقع همان امنیت حاکم و حکومت است؛ به
عبارت روشن، وقتی گفته میشود حاکم باید عادل و رعیت باید مامون باشد، بدین معنا
است که حاکم باید مامون و رعیت باید عادل باشد و عدالت رعیت هم به معنای مطاوعت و
اطاعت امر سلطان در اوامر و نواهی اوست. و در نتیجه واضح است که این عدالت هم مربوط
به دوران استقرار و تثبیت قدرت است و حاکم در فرایند رسیدن به قدرت نیازی به عدالت
ندارد؛ زیرا اساسا مفهوم عدالت و استیلا به یک جا ختم نمیشوند.
Machine summary:
"یافتهها حاکی از آن است که در اندیشه ایرانشهری نیز عدالت دارای اهمیت است، اما منظور از این عدالت در واقع همان امنیت حاکم و حکومت است؛ به عبارت روشن، وقتی گفته میشود حاکم باید عادل و رعیت باید مامون باشد، بدین معنا است که حاکم باید مامون و رعیت باید عادل باشد و عدالت رعیت هم به معنای مطاوعت و اطاعت امر سلطان در اوامر و نواهی اوست.
4 بر همین اساس، محور اصلی تحلیل فرمانروا در آن، اندیشه کسب، حفظ و بسط قدرت سیاسی است که در آن رعیت، گله سلطان است و سلطان عادل باید - برای برقراری امنیت و حفظ قدرت - با رمه خود به عدل رفتار کند و مهمتر این که عدالت حکم میکند که در هر وضع و شرایطی تفاوت میان فردوستان و بزرگان معلوم باشد.
3. اگر دایره رشیدی را به یک نمودار خطی بدل کنیم، میان شاهنشاه تا عدالت (مطاع بودن) دو حلقه واسط نیاز است: یکی لشکر (امنیت) و دیگری رعیت (شهروندان) و چنان چه روشن است، عدالت پس از تثبیت شاهنشاه به منصه ظهور میرسد و عدالت نه ذاتی حاکم بلکه عارضه حکومت او برای استمرار و بقای قدرت به اقتدار است که به امنیت تقلیل مییابد و به جای آن که به حاکم و عمل او برگشت پیدا کند و معطوف به مردم و رعیت باشد - تا چه رسد به نگاه نفس الامری به خود عدالت که در فلسفه مطرح است56 با قدرت و اقتدار پیوند برقرار میکند."