Machine summary:
"6-پیاده واژه پیاده را بسانسکریت باتیکا85گویند اما به هندی و بنگالی و کجرائی پیاده را از فارسی گرفته و باردو بیاده یا پیدل و بروی پشکا86و باسپانیولی پئون87 و بعربی پیاده معرب شده بیذق و البارق یا الیاذق گفتهاند که در فارسی بیدق و بیدقی نیز بکار رفته است چنانکه حافظ فرماید: تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند عرصه شطرننج رندان را مجال شاه نیست و در فرانسه88بمعنی سنگها و مهرهها بکار رفته و بانگلیسی89بمعنی تضمین قول بوده در یونانی قدیم واژهای برای مهره پیاده نیست اما بیونانی جدید پیونی90 گویند.
بجای گفتن کش شاخ94میگویند در یونانی قدیم واژه،برای کش نیست و به یونانی جدید رویا59گویند به گرجی کیشی69 8-مات-شاهمات «مات»نیز از اصطلاحات شطرنج است هنگامی که شاه در عرصه شطرنج چنان گرفتار آید که از هرراه در تهدید باشد و راه و حرکتی نداشته باشد بدو مات گویند و این عمل را مات شدن گویند و مقصود از شهمات آنست که شاه مات شده است خاقانی در قصیدهء بنام مدائن گوید: از اسب پیاده شو بر نطع زمین رخ نه زیر پی پیلش بین شهمات شده نعمان برخی از زبانها مانند فرانسه97و آلمانی98و روسی99این ترکیب را عینا گرفتهاند در یونانی قدیم واژهای برای مات نیست اما به یونانی جدید همان گویند که از فارسی گرفته شده مات را بزبان سانسکریت شرناگت و به هندی مات100گرفته و بزبانهای بنگالی و گجراتی وارد و نیز از مات فارسی گرفته شده و در زبان گرجی نیز شهمات را شاماتی101گویند گاه آن صحنه را که در آنجا شاه مات میشود ماتگه نیز گویند چنانکه خاقانی در قصیده بنام مدائن گفته ای بس شه پیلافکن کافکنده بشه پیلی شطرنجی تقدیرش در ماتگه حرمان (94)."