Abstract:
به باورهانتینگتون احزاب به دست نسل جدید در محیطهای شهری آفریده شده و وظیفه آنها رفع مشکلات مردم در زمینههای مختلف است.مبارزات دوران استقلالطلبی مهمترین دوره از تاریخ معاصر آفریقا محسوب شده و برخی بر این باورند که نخستین بذرهای مردمسالاری و مدرنیته به مفهوم پذیرش هویت ملی و تلاش برای تأسیس نهادهای دینی و سیاسی متفاوت از اندیشههای قبیلهای در آن دوران رایج گردید..موضوع حزب و جایگاه آن در توسعه و پیشرفت کشورهای آفریقایی بخصوص در دو دهه اخیر مورد توجه نخبگان بوده و مردم آفریقا به تحولات مثبت ناشی از آن پدیده امید بسیار دارند.متأسفانه،هنوز احزاب آفریقایی شخص محور بوده و برنامهها و آیندهنگری احزاب چندان در حذب مردم مؤثر نیستند.البته،تجربیات چند دهه اخیر نشان داده که افزایش مردمسالاری و حقوق شهروندی حاکمیت ملی و پیشرفت جامعه را افزون ساخته و موجبات افزایش امنیت اجتماعی را فراهم میآورد. اکنون در آفریقا شرایطی فراهم شده که نهادهای دینی در امور سیاسی و اجتماعی فعال شده و از منظر دین به جریانهای فکری و نظام سیاسی نگریسته و برای یافتن پاسخهایمبتنی بر آموزههای دینی و فرهنگی تلاش میکنند.این رویداد مبارک و مغتنم است و نوید تحولات عام المنفعه و نشاط اجتماعی-سیاسی را به ویژه برای مسلمانان به همراه دارد.آفریقا تاکنون چهار جریان سیاسی-اقتصادی را تجربه کرده که به ترتیب ناسیونالیسم،سوسیالیسم،لیبرالیسم و مردمسالاری بوده که عموما در غالب سکولاریسم رخ مینموده است.اما از دهه هشتاد به بعد با بازگشت دین به صحنه سیاسی و اجتماعی آفریقا امید میرود که آمال و آرزوهای مردم موحد آفریقا محقق گشته و اندیشههای گیتیگرایانه با محدودیت بیشتری روبرو گردند.البته باید اذعان کرد که برخی از نحلهها و باورهای یاد شده،با توجه به تحولات نوین در آفریقا تلاشهایی در راستای تلفیق اندیشه دینی با آن رویکردها داشتهاند.
Machine summary:
"نقش استعمار در خدشهدرا ساختن نهادهای بومی موضوع کسب قدرت سیاست و طرح مسائل مورد علاقه از سوی نهادها و جوامع اسلامی در میان مسلمانان آفریقا از همان آغاز حضور و سلطه استعمارگران13مطرح بوده و به رغم مخالفت کشورهای استعماری،مسلمانان پیوسته در افزایش انسجام سیاسی و اقتصادی خویش کوشیده و مخالفت بابیگانگان را از وظایف اصلی خود قلمداد میکردند.
هدف مسلمانان آفریقایی از تأسیس احزاب و بسیج مردم در قالبهای سیاسی همانا مبارزه با سلطه استعمار و دولتمردان به شکل منظم و سازماندهی شده بود و آنها به رغم مخالفت استعمار با توجه به روحیه مبارزه خود تا حدودی در این امر موفق بودند.
44 مخالفت با نهادهای سیاسی-اسلامی در آفریقا در تمام دوران استعمار و پس از آن اگر چه تصدی حکومت و تأسیس احزاب اسلامی مورد عنایت و علاقه مردم مسلمان آفریقا بوده و برای نیل به آن هدف تلاش بسیاری مبذول داشتند،اما بسیاری از دولتمردان آفریقایی هر نوع گروهگرایی غیردولتی را نامناسب اعلام و با آن مخالفت کردند.
511 از آنجا که در برخی کشورهای آفریقایی از جلمه نیجریه اتحاد قبایل مسلمان و رویکرد اسلامی از جمله تهدید به دیگر گروهها تلقی میشد ازاینرو مسلمانان در آن کشورها اجازه تلاش دینی سیاسی نیافته و مجبور بودند با حضور در احزاب دیگر و تشکیل فراکسیون مبتنی بر آموزههای اسلامی برخی اهداف خود را پیگیری کنند.
911 در حال حاضر وضعیت به گونهای است که از یک طرف احزاب حاکم که عمدتا وابسته به نخبگان دولتهای پیشین بوده خود را دارای مشروعیت ملی-تاریخی دانسته و ادعای فراگیر بودن دارند(مانند حزب فورد اصیلی و کانو در کنیا)ازاینرو به نظر آنها ضرورتی برای تأسیس یک حزب اسلامی جدید وجود ندارند."