Abstract:
این مقاله،ساختارهای روایتی را نه در شکل مجرد آن بلکه در رابطه با کارکردهای ارتباطی ادبیات در یک فرهنگ و همچنین در رابطه با همان سؤالی که لوی استراوس در انتقاد به فرمالیستهای روسی طرح کرد-که چرا یک فرهنگ قصه میسراید-مورد بررسی قرار میدهد.لوی استراوس در انتقاد خود،تحقیقات پراپ را در مورد 115 قصهء پریان مطرح و یادآوری میکندکه وی تنها سطحیترین ساختارهای روایتی قصههای پریان را مورد بررسی قرار داده است،حال آن که از نظر استراوس هر تحقیقی باید ساختارهای سطحی ادبی را به ساختارهای عمیق معنایی آن ربط دهد تا 3L کارکرد روایت پردازی در یک سازمان اجتماعی را در جهت استمرار روابط موجود شبکههای شکل یافتهء آن جامعه مورد مطالعه قرار دهد.مقالهء حاضر چنین هدفی در اولینبخش به بررسی ساختارهای سطحی و مدل ارائه شده از سوی تودورف برای تعمیق این ساختارها،به عمق متن و نقش آن در فرهنگ میپردازد.بخش دوم مقاله به بررسی مدل ادبی«لوبوف»خواهد پرداخت. رسانهها هر روز بهطور مستمر روایاتی داستانی یا مستندگونه را نشر میدهند و به همین دلیل دستیابی به درکی خلاق از فرایندهای ساختاری روایت پردازی،در علوم ارتباطات امری مهم به شمار میآید.
Machine summary:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) جامعهشناسی:روایت رسانهای تژا میرفخرایی چکیده این مقاله،ساختارهای روایتی را نه در شکل مجرد آن بلکه در رابطه با کارکردهای ارتباطی ادبیات در یک فرهنگ و همچنین در رابطه با همان سؤالی که لوی استراوس در انتقاد به فرمالیستهای روسی طرح کرد-که چرا یک فرهنگ قصه میسراید-مورد بررسی قرار میدهد.
لوی استراوس در انتقاد خود،تحقیقات پراپ را در مورد 511 قصهء پریان مطرح و یادآوری میکندکه وی تنها سطحیترین ساختارهای روایتی قصههای پریان را مورد بررسی قرار داده است،حال آن که از نظر استراوس هر تحقیقی باید ساختارهای سطحی ادبی را به ساختارهای عمیق معنایی آن ربط دهد تا کارکرد روایت پردازی در یک سازمان اجتماعی را در جهت استمرار روابط موجود شبکههای شکل یافتهء آن جامعه مورد مطالعه قرار دهد.
2-هرگاه راوی در سوم شخص به مثابهء ناشناس(و یا حتی به مثابه یکی از شخصیتهای داستانی)داستان را آغاز کند و سپس روایت آن را به شخصیتهای گوناگون داستان واگذار کند،مخاطب نه فقط با یک نگرش یا یک تفکر،بلکه از طریق شنیدن آواهای گاه متناقض با نگرشهای متفاوت روبهروست و خود بهطور مستقل میتواند نتیجهگیری کند و اعمال،رفتار و گفتار شخصیتها را مورد قضاوت قرار دهد.
بنابراین مخاطب،فضای تفسیری بیشتری در اختیار دارد-وجود چنین فضاییسببساز رابطهای دو طرفه بین متن و مخاطب میشود و بدینترتیب مخاطب آزادی بیشتری احساس میکند کاربرد مبحث«حضور راوی»برای تحلیل«روایت» دکتر جمشید ایرانیان در کتاب واقعیت اجتماعی و جهان داستان حضور راوی را در شش نوول روشنفکرانهء ایرانی مورد بررسی قرار داده و راوی اول شخص مفرد (من)را به شخصیت خودکامهء آسیایی ربط میدهد."