Abstract:
بی شک تراوشهای اندیشه به عواملی بستگی دارد که بتواند ذهن و زبان و سبک بیان سخنور را تحت تأثیر قرار دهد
و ممیز هنجار سخن او با سخن گویندگان دیگر شود.
در مثنوی مولوی نیز انگیزههای گوناگونی مایه شورانگیزی تعابیر عارفانه میشود که خود در حوزه سبک شناسی
آثار مولانا قابل تأمل بسیار است. از این گونه عوامل میتوان به سیمای پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی (ع)، حسام
الدین چلیی، شمس تبریزی و... اشاره کرد و جلوههای نور، عشق، خورشید، آتش و ... را در تبیین تعابیر بلند مولانا در
زمینههای گوناگون دید. این مقاله به اختصار گونههایی از این موارد را در مثنوی نشان میدهد.
Machine summary:
(مولوی، مثنوی، 1366، 11ـ9/1) در خلال داستان حسد ورزیدن غلامان بر ایاز و اعتراض آنها به سلطان محمود که چرا جامگی و مشاهره او برابر با چهل امیر است، مولانا در برتری ایاز داد سخن میدهد و با مقایسه کردن دو چیز همانند، برتری یکی بر دیگری را از جنبههای گوناگون به اثبات میرساند و با تلمیح به حدیث "اَبیتُ عِندَ رَبّی یُطْعِمُنی و یَسْقینی" (احادیث مثنوی، 1361، ص 88) ، غذای اولیاء و انبیا را با غذای دیگران مقایسه کرده تا استحقاق و شایانی ایاز را به آنها بنمایاند، امّا تداعی ذهن و اندیشه ناآرامش، وی را به قِران ستارگان و قِران خون که ناشی از تأثیر تابش خورشید است کشانیده تا به شمس تبریزی میرسد و با اشعاری برآمده از جانِ شعلهور و دل بیتاب درد توانفرسای فراق شمس را آشکار میکند و جدایی از او را ناممکن دانسته و علاج این واقعه را از حسام الدین میطلبد: ...
مازعشق شمس دین بی ناخنیم ورنه ما این کور را بینا کنیم هان ضیاءالحق حسام الدین توزود داروش کن کوری چشم حسود (مثنوی، 307 / 2) تأثیر سیمای پیامبر اکرم (ص) در اندیشه مولانا: یکی از عوامل مؤثر در اندیشه مولوی و آفرینش معانی شگرف در مثنوی وجود بی همتای پیامبر اکرم است در بسیاری از جاها در مثنوی وقتی رشته سخن بر اثر تداعیها به پیامبر اکرم (ص) کشیده میشود باز سبک مثنوی تغییر مییابد و عروج اندیشه و سخن به وضوح آشکار میگردد و دلدادگی و شیفتگی مولانا در اشعار بروز میکند و با اندیشهای برافروخته از آتش عشق در نعت پیامبر، سخن را به اوج میکشاند ولی در آن حالت نیز خود را در بر شمردن مکارم اخلاق حضرت ناتوان دیده و گوید: شرح این غالب نگنجد در دهان"، امّا ناامید نمیشود و به قدر رفع تشنگی از آب دریای لطف پیامبر دست نمیکشد.