Abstract:
ابیات آغازین مثنوی مولوی موسوم به «نینامه» از ارجمندترین بخشهای آن است که مورد شرح و تفسیرهای فراوانی هم قرار گرفته است و جمله مفسران از بیت هشتم آن معنای عدم رویت جان و روح را دریافتهاند. به اعتقاد نگارنده علت چنین دریافتی از بیت مورد نظر آن بوده که ایشان از دو واژهی دید و دستور تنها یکی از معانی متعدد هر کدام را در نظر داشتهاند. در این مقاله کوشش شده تا با آوردن شواهدی از شعر و نثر مولانا کاربردهای دیگر این واژگان نیز آشکار شود تا معنای تازهای از بیت عرضه شود.
Machine summary:
بنابراین باید پنداشت که احتمالا قصد مولانا از ایراد جملهی «کس را دید جان دستور نیست» اشاره به موضوع دیگری باشد که تاکنون دربارهی آن کمتر سخنی به میان آمده است و علت هم این بوده که جملگی شارحان متقدم و متأخر، کلمه «دید» را به صورت مصدر مرخم یعنی دیدن و رؤیت کردن و «دستور» را نیز رخصت و اجازه و فرمان معنی کردهاند در حالی که جستجو و تأملی عمیقتر در معنای دو واژهی «دید» و «دستور» معانی دیگر این دو کلمه را نیز خاطرنشان پژوهنده میسازد و این خود دست کم بیت را در نزد وی حامل معنایی ایهامآمیز میگرداند که این وجه اخیر نیز از سوی مفسران مغفول مانده است به هر روی در فرهنگ دهخدا ذیل لغت «دید» علاوه بر معنایی که ذکر شد معانی دیگری هم آمده که قوتنظر، سو، دید چشم و بصر و نیز چشم و عین بنابر یادداشت مؤلف مرحوم از جملهی آنهاست.
اما کلمهی دیگری را که برای روشن شدن مفهوم بیت موضوع بحث ناگزیر از پرداختن به آنیم، واژهی «دستور» است که عموم مفسران معنای فرمان و رخصت و اجازه را از آن دریافتهاند، یعنی همان معنایی که امروزه از این لغت برمیآید، درحالی که در گذشته و از نخستین ادوار نثر و 1- اساسا عرفا همهی ذرات عالم هستی را دارای شعور و شوق میدانند منتها میزان شعور و شوق در آنها متفاوت است: جماد و نبات و حیوان به ترتیب دارای درجهای صعودی از شعور و شوق نسبت به یکدیگرند و این معنا در جاهایی از مثنوی بیان شده است.