Machine summary:
"در این میان باید انصاف داد که ملاصدرا ابداعگر این شیوه نبوده و شاید از زمان فنلون یعنی پیش از اسلام آن گاه که یهودیت و مسیحیت با فلسفه یونانی تلفیق شد و افکار شرقی (هندی و ایرانی و مصری) هم با آن درآمیخت و بعدها ملقمه ای از گنوسیسم به عربی ترجمه گردید به طوری ارسطو با فلوطین مخلوط بوده حکمای یونان شاگرد پیغمبران بنی اسرائیل قلمداد می شدند و محصول عقل آزاد بشری ـ با همه اشتباهات و کوتاهی ها و کاستی هایش ـ با میراث ملل و نحل ـ یعنی ادیان الهی و آیین های تقلیدی بشر ساخته و البته همگی محرف ـ با هم تطبیق گردید و سعی کردند همه چیز را یکی کنند یا دست کم نزدیک سازند, مسلمانان که آن ترجمه ها را خواندند سعی کردند اول بفهمند, بعد خود نیز تطبیقات تازه ای بر آن افزودند و (نغمات طنبور را پر طنین تر کردند) تا آنجا که باطنیه پیدا شدند و تأویلات شاخدار برساختند; اخوان الصفا در این تلفیق و توفیق نقش عمده داشتند,گرچه به قول ابوحیان توحیدی در هدف خود کامیاب نشدند و همچنین ابوالحسن عامری در (الامر الی الابد) نسب نامه افکا ر حکیمان و ارتباط با پیغمبران را مطرح می سازد که لابد خودش از دیگران گرفته است ; ملاصدرا فصلی را در اسفار به همین مهم اختصاص داده است مقدمه جلد ششم, صفحه 5 به بعد که (قدمای فلاسفه چون بر مسلک انبیاء بودند کمتر اشتباه می کردند) و در جلد پنجم صفحات 200 ـ 246 همین حرف ها را به تفصیل تکرار می کند که تفصیل آن در مقاله هانس دایبر آلمانی در جلد سوم مقالات کنگره ملاصدرا ـ بدون اشاره به ذیمقراطیس ـ آمده است)."