Abstract:
در این شمارۀ گلستان هنر به ادامۀ واژۀ «هنر» پرداختهایم. «هنر» یکی از واژگان پرکاربرد مشترک در میان اهل نظر و عمل و عامۀ مردم است و به همین سبب نیز بر معناهای متفاوت و متضادی دلالت کرده است و میکند. پرداختن به تاریخ هنر یا به دست دادن تعریفی از آن، ناگزیر متکی به موضعی نسبت به معنای هنر است. از این رو واژۀ هنر یکی از واژگان کلیدی تاریخ هنر به شمار میآید. پرداختن به واژۀ هنر بهنحو کامل مستلزم ورود به حوزۀ گسترده و پیچیدۀ فلسفۀ هنر است. در اینجا برای پرهیز از دشواریهای مباحث فلسفی مربوط به هنر، بر دلالتهای لغوی واژۀ «هنر» تأکید کرده ایم و مباحث نظری را بر همین مبنا مطرح کرده ایم و پیش برده ایم. این مقاله در سه بخش تدوین شده است. بخش نخست مقدمهای است در بارۀ تصور رایج همگانی از هنر و در پی آن، از هنرمند و اثر هنری، تا کمکی باشد به خواننده در فهم بهتر تفاوت این تصور با دیگر تصورهای ممکن ولی غیررایج. در این بخش سه عنصر ذوق و نبوغ هنری هنرمند، استادی او در کار با مصالح و ابزار، و فصاحت و شیوایی بیان اثر، به عنوان معیارهای تعیین هنر و هنرمند و اثر هنری از منظر تصور همگانی معرفی شدهاند. بخش دوم را به دلالتهای واژه «هنر» در زبانهای هند و اروپایی و پیوند آنها با یکدیگر اختصاص دادهایم. این بخش دو گفتار دارد. گفتار نخست به نسبت هنر و حسن در این زبانها میپردازد و گفتار دوم به تحلیل دلالتهای متناسب با معنای حسن در واژۀ هنر. در گلستان هنر 6 بخش نخست و گفتار نخست از بخش دوم مقاله را چاپ کردیم. در این شماره گفتار دوم از بخش دوم مقاله را می خوانید
Machine summary:
"به سخن دیگر،هنر به معنای اصیل آن با وجود و حقیقت نسبت دارد ولی از این نسبت در هنر به معنای متعارف امروزین غفلت شده و یژگیهای فردی هنرمند جای آن را گرفته است.
با این همه،طرح این موضوع برای فراهم آوردن موضعی نظری نسبت به هنر و به دست دادن فهمی تاریخی از آن لازم است و دشواری و گستردگی و پیچیدگی آن نیز نباید مانع این کار شود.
مدح فضیلت سخنوری را در متون فارسی بسیار میبینیم: چیست از گفتار خوش بهتر که او مرغ را آرد برون ز آشیان5 گفتار بدین معنا زبانآوری صرف نیست چنانکه بازگشتن از آن را خاص و عام ناپسند شمردهاند: زدن مرد را تیغ بر تار خویش به از بازگشتن ز گفتار خویش6 اما در زبان فارسی«گفتار»را به معنای دیگری نیز مییابیم که آن را با صفتهایی مانند بیهده و مستانه و بیفایده و ناپسند خواندهاند و گفتهاند که انسان خردمند باید در مقام گوینده و شنونده از آن پرهیز کند زیرا دروغ و ستمکاری و دوری از راه راست است:«اما هر کرا آزمایی به کردار آزمای نه به گفتار که گفتهاند گنجشک به نقد به که طاوس به نسیه».
51اما از آنجا که تصور امروزین هنر بیشتر متأثر از جریانهای فکری غرب است و تاکنون کمتر به واژگان مرتبط با«هنر» در زبانهای غربی پرداختهایم،در اینجا به دو واژهء اصلی این جریان،«تخنه»3و«آرت»،4از منظر نسبت هنر و صناعت با معنای ظهور میپردازیم."