Abstract:
هر شعری، پیش و پس از سروده شدن، با زبان و واژهها سروکار دارد. فکر، تخیل و به طور کلی ماهیت هر شعری، در چارچوب نظام زبانی و دایرة واژگانی شاعر شکل میگیرد. به تدریج، سنتها و عادات، هر گروه از کلمات را در حوزة معنایی و سبکی خاص جای میدهد. شاعران بزرگ، همواره توانستهاند حدود عادات واژگانی را شکسته و خود روشهای تازهای را در این زمینه پدید آورند. معانی و مضامین گوناگون هر شاعری، با تعداد معین و معدودی از واژهها آفریده میشود. هر شاعری، به گروهی از کلمات وابستگی عاطفی و روانی دارد. کلمات کلیدی و مکرر شاعر یا واژههایی که در شعر وی بسامد بالا دارند، با دنیای ذهنی و نگرش شاعرانة وی پیوندی عاطفی یافتهاند. به همین دلیل، از ظرفیت و قوت زیادی برخوردار گشته و بار بیشترین معانی و صور خیالی شاعر را به دوش میکشند.
Machine summary:
"(شمیسا 1373 : 16) اگر بپذیریم هر محتوایی شکلدهندة بیانی خاص و بهکارگیرندة کلماتی متناسب با ویژگیهای خود است، در این صورت، باید زبان و کلمات هر شاعری را محصول تفکر و دنیای ویژة او بدانیم؛ یعنی اینکه شاعر، متناسب با کلیت شعر خود، واژههایش را برمیگزیند و چگونگی هنر او، تعیینکنندة حالت بیان و نوع کلماتی است که به کار میگیرد.
ناگفته نماند خود این ذهنیت نیز نتیجة برخورد محدود شاعران با زبان و واژگان است، زیرا نتوانستهاند در شعر خود از تمام کلمات و ظرفیتهای آنها بهره گیرند.
تخیل هنری، ظرفیت و قابلیتی نامحدود دارد و میتواند «احساسها و اشیا و تجربیات مختلف را در یک لحظة خاص در کنار هم جمع آورد و … یک حلقة فکری و عاطفی ایجاد … نماید» (براهنی 1371 : 131) که در فضای آن، ارتباط و پیوندی تازه بین واژههای زبان ایجاد میشود؛ پیوندی که از پیش وجود نداشته و ذهن شاعر در جریان خیالپردازی خود آن را آفریده است.
محدودیت واژگانی، توانسته به دو گونه بر کار شاعران و کیفیت شعر آنان تأثیر گذارد: یا راه تکرار و ابتذال را پیش پای آنان هموار نموده و دنیای شعر آنها را به حریمهای خاصی از معنی و خیال مقید گردانیده است؛ یا اینکه زمینه و فرصتی برای تلاش و جست و جوی آنان در عرصة زبان و تخیل شعری فراهم آورده است.
ناگزیری شاعر در برابر کلماتی خاص سبب شده تا او همة نبوغ و توان خویش را در قالب این واژهها بگنجاند و معانی و صور گوناگون شعری خود را با آنها آشتی دهد."