Abstract:
اتصاف بسیاری موضوعات و پدیدهها به صفتی که حاکی از تأثیر جهانبینی و اعتقادات و تفکری خاص بر پیدایش آنها باشد،مثل صفت"اسلامی"برای ساختههای مسلمانان ممالک مختلف،همواره مورد بحث و حتی جدل بوده و نظریات موافق و مخالفی را در پی داشته است.این اختلاف و تنوع آرا، بخصوص در مقولاتی چون هنر،معماری،شهرسازی،صنعت،علوم و موضوعاتی از این قبیل،بیشتر مشاهده میشود.
بطور اجمال در این زمینه میتوانن گفت که اگر پدیده یا موضوعی مخصوص و منحصر به جهانبینی،دین،اقلیم،تمدن و یا مکتب خاص و یگانهای بوده و در سایر(جهانبینیها،ادیان،اقالیم،تمدنها و مکاتب)موارد مشابه،سابقه و موضوعیت نداشته باشد،معمولا انتساب و اتصاف پدیده یا موضوع به جهانبینی،دین،اقلیم،تمدن و مکتبی-که منشأ و سرچشمه آن است-نیازی نمیباشد.برای نمونه اگرچه کعبه یا مراسم حج،خاص دین اسلام است،سخن گفتن از حج اسلامی یا کعبهء اسلامی،مصطلح و متداول نبوده و اصولا ضرورتی به آن نمیباشد؛زیرا اینها اسم خاص بوده و اسلامیت را در خود مستتر دارند.در حالی که میتوان از عبادت،زیارت و ازدواج اسلامی سخن گفت،با توجه به وجود عبادت،زیارت و ازدواج در سایر ادیان،تمدنها، مکاتب و مذاهب،برای روشن شدن وجه تمایزشان باید به دین تعیین کنندهء مختصات آنها،اشاره کرد.
در مورد برخی موضوعات و پدیدهها،بخصوص آنچه که مورد نظر این وجیزه است،پیش از ورود به بحث اصلی،باید تأثیر و بالاتر از آن،لزوم و اجبار تأثیر جهانبینی بر آنها اثبات شود.برای مثال قبل از بحث و صحت و سقم و یا ویژگیهای تعبیر معماری یا هنر اسلامی،باید در خصوص تأثیرپذیری معماری و هنر،از جهانبینی و فرهنگ و یا پیدایش مستقل آنها بحث کرد.و در این صورت باید دید که آیا پیامی داشته و بر حیات و روشن زیست انسان تأثیر داشته است یا خیر؟
به این ترتیب در راستای تبیین نسبت درستی اتصاف معماری یا هنر به "اسلامی"و"ایرانی"یا"اسلامی ایران"مباحثه و تدقیق در مباحثی چند، ضروری است که با طرح موارد ذیل سعی در تبیین آنها خواهد شد.
1.تأثیر متقابل"معماری و هنر"با"جهانبینی و فرهنگ"؛
2.روند کاربرد صفت"اسلامی"برای"هنر و معماری و شهر"؛
3.فرایند استفاده از تعالیم اسلامی برای تولید هنر و معماری و شهر اسلامی؛
4.استفادهء ایرانیان از تعالیم اسلامی برای شکل دادن محیط زندیگ خویش؛
5.نتیجهگیری.
Machine summary:
"به این ترتیب در راستای تبیین نسبت درستی اتصاف معماری یا هنر به
3. فرایند استفاده از تعالیم اسلامی برای تولید هنر و معماری و شهر اسلامی؛
در وجود و امکان ظهور و بروز وجه اسلامی در این باب نیاز به
آیا نباید معماری و شهر از نظر روابط اجتماعی بین مردم و
قبول جامعه باشد؟ آیا هنر و معماری و شهر از نظر کالبدی نباید بازگو کنندهء
آیا هنر و معماری و شهر نباید با جهانبینی و فرهنگ و
آیا هنر و معماری و شهر میتواند از نظر کالبدی با
نظر کالبدی تجلی خاصی از اصول و ارزشهای اسلامی بوده و به
نکتهء دیگر اذعان بر وجود هنر و معماری شهر اسلامی از
از فرهنگ و تعالیم اسلام بوده و با داشتههای آنها متفاوت است.
مجتمع اسلامی زیسته میتوانند وجه تمایز هنر و معماری و شهر
لا یتغیر محیط زندگی اسلامی برای همهء زمانها و مکانها و جوامع
داشتن این مبانی در جای جای ممالک اسلامی به وجود خواهد
شهر،لباس و روشن زیست اسلامی و مسلمین نیز از این قاعده
و توجه شارع مقدس اسلام است و در همهء این زمینهها اظهار
آیا در متون اسلامی ویژگیهای خاص برای یک شهر و
هنر،معماری و محیط زندگی این است که برخی محققان با
هنر و معماری اسلامی است.
مسلمین(که خود آنها را شهر اسلامی نامیدهاند)دخیل و مؤثر
او بر این باور است که:"در فرهنگ اسلامی یک ساختار قوی در
نکتهء قابل توجه در این است که اگر چه هنر و معماری و
اولا هنر و معماری و شهر اسلامی الگویی واحد دارند،ثانیا برای"