Abstract:
هایی دارد و چرا باید از او اطاعت کرد؟متون عینی متأخر خاصه سنگنوشتهها به وضوح حکایت از همگرایی دین و سیاست دارد. اسناد باقی مانده از دورههای بعدتر از سنگنوشتهها،که بر ذهنیات استوار بوده و بازگوکننده اساطیر دینی و قومیاند به این همگرایی وضوح بیشتری بخشیده و حتی از تقابل دین و سیاست در پارهای موارد،بالاخص دوره ساسانی سخن به میان میآورند.نوشته پیشرو با نگاهی مجمل به مناسبات آغازین دین و سیاست،این رابط را در دوره ساسانیان بر میرسد. جامعهای که بر اساس ضرورتهای درونی و محرک بیرونی،حداقل از اواخر قرن هشتم پیش از میلاد به ایجاد دولت و حکومت مبادرت ورزیده و طی سدهها از سازمان سیاسی و تشکیلات اداری مستحکمی برخوردار شد،بالطبع میبایست شالوده نظام سیاسی خود را بر مبنای نظری استواری پیریزی کرده باشد که ذهنیت آحاد جامعه آن را برتابد. ساختار سیاسی-اجتماعی ایران از مادها تا ساسانیان فراز و فرودی داشته و در دوره این آخرین سلسله ایران باستان ضمن برخورداری از تشکیلات منسجم سیاسی-اداری،زیر بنای نظری خاصی درباره حکومت به کار گرفته شد که همگرا با نهاد دین در استمرار و حفظ حکومت تجربهای به قدمت حضور عنصر ایرانی در عرصه تاریخ دارد و ضمن برخورداری از فرهنگ دینی-سیاسی منطقه (بین النهرین)نیز مبتنی بر جهانبینی قوم است. در چهارچوب همین جهانبینی جامعه سیاسی از بدیهیات تلقی میگردد و پرسشهای اساسی و مهمی همچون ویژگی و جایگاه حاکم و مسئول اداره جامعه سیاسی مطرح میشود.در سنت تفکر سیاسی ایرانی و در آثار بر جای مانده آن،پرسشی که برجسته میشود این است که حاکم کیست؟چه ویژگی-
Machine summary:
"ساختار سیاسی-اجتماعی ایران از مادها تا ساسانیان فراز و فرودی داشته و در دوره این آخرین سلسله ایران باستان ضمن برخورداری از تشکیلات منسجم سیاسی-اداری،زیر بنای نظری خاصی درباره حکومت به کار گرفته شد که همگرا با نهاد دین در استمرار و حفظ حکومت تجربهای به قدمت حضور عنصر ایرانی در عرصه تاریخ دارد و ضمن برخورداری از فرهنگ دینی-سیاسی منطقه (بین النهرین)نیز مبتنی بر جهانبینی قوم است.
اگر به چگونگی و چرائی روی کار آمدن ساسانیان توجه شود و گسترش شهرسازی و مناسبات شهری و روابط تولیدی در پایان دوره اشکانی نیز لحاظ گردد که در ربط با همین موضوع عدم حمایت و همچنین اگر موقعیت ساسانیان در خاستگاه خویش-پارس که متأثر از فضای پیش از اشکانیان است در نظر گرفته شود و نیز نفوذ روزافزون مسیحیت در غرب ایران در این ایام لحاظ شود، شاید بتوان دلایل قانع کنندهتری هم برای تکامل طبقهبندی اجتماعی که به عصر ساسانی نسبت میدهند و هم سیاسیتر شدن دین و پیوند آن با حکومت،به دست آورد.
بدین ترتیب با نزدیکتر شدن هرچه بیشتر ساسانیان به پایان حکومت خویش،بازیگردانی روحانیان بیشتر به چشم میخورد با وجودی که این طبقه بایستگیهای لازم در امر دین داشتند ولی چنان گرفتار امور دنیوی شده بودند که رفتار آنها به عنوان دلیلی بر انحطاط ساسانیان مورد ارزیابی بسیاری از محققان قرار گرفته است."