Abstract:
فروپاشی ساختار دوقطبی نظام بینالملل سبب گردید که ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت باقیمانده،در عرصه نظام بینالمللی به عرض اندام بپردازد.ایالات متحده آمریکا به تأسی از پیشینه تاریخیاش،وظایف کلانی را در راستای نظم نوین جهانی برای خود ترسیم نمود.این کشور سرمست از پیروزی در برابر ابرقدرت شوروی،به تثبیت موقعیتی در سطح نظام بینالمللی پرداخت که زمینههای آن را از دهههای قبل فراهم ساخته بود.آمریکا در این راه آنچنان موفق عمل نمود که بسیاری از تئوریپردازان روابط و سیاست بینالملل،ساختار نظام بینالمللی پس از فروپاشی ساختار دوقطبی را بصورت ساختار تکقطبی مورد تحلیل قرار میدهند.در همین راستا صحبت از ایجاد موازنه سنتی(موازنه سخت)در برابر این قدرت هژمون به حاشیه رفت و تعدادی از اندیشمندان حوزه روابط بینالملل تئوری موازنه نرم را جایگزین آن نمودند.چین به عنوان پرجمعیتترین کشور جهان با داشتن بالاترین نرخ رشد اقتصادی در سطح نظام بینالمللی از جمله کشورهایی است که قدرت هژمونی ایالات متحده آمریکا را برنمیتابد، لکن قصد رویارویی مستقیم با آن کشور را نیز ندارد،بلکه سعی میکند با افزایش هزینههای رهبری ایالات متحده آمریکا در سطح نظام بینالمللی،بدون رویارویی مستقیم،به کسب جایگاه خود در سطح نظام بینالمللی بپردازد.
Machine summary:
"چین به عنوان پرجمعیتترین کشور جهان با داشتن بالاترین نرخ رشد اقتصادی در سطح نظام بینالمللی از جمله کشورهایی است که قدرت هژمونی ایالات متحده آمریکا را برنمیتابد، لکن قصد رویارویی مستقیم با آن کشور را نیز ندارد،بلکه سعی میکند با افزایش هزینههای رهبری ایالات متحده آمریکا در سطح نظام بینالمللی،بدون رویارویی مستقیم،به کسب جایگاه خود در سطح نظام بینالمللی بپردازد.
آنها با محور قرار دادن ساختار هژمونی بعنوان ساختار حاکم بر نظام بینالملل کنونی و همچنین محور قرار دادن میزان متمرکز یا پراکنده بودن قدرت و بیشتر تحت اختیار بودن یا سازمانیافته بودن آن تمایز جالبی میان برخی ساختارهای مورد پیش بینی در نظام بینالمللی ایجاد مینمایند که در شکل زیر میتوان به خوبی آنرا مشاهده نمود(هلد3،4002: 3): (1)- Wohlforth (2)- Mathias Koenig-Archibugi (3)- Held (به تصویر صفحه مراجعه شود) با این مقدمه پرسش اصلی من در این مقاله اینست که آیا چین درصدد رویارویی در برابر هژمونی ایالات متحده آمریکا در سطح نظام بینالملل هست یا نه؟پاسخ موقت من به این پرسش اینست که چین با توجه به توان و ظرفیتهای سیاسی،نظامی و اقتصادی کنونی خود و روند رشدی که در پیش گرفته است،درصدد رویارویی مستقیم(موازنه سخت)با ایالات متحده آمریکا نمیباشد،بلکه سعی میکند تا از طریق افزایش هزینههای رهبری هژمونیک ایالات متحده در سطح نظام بینالمللی(موازنه نرم)به جایگاه مورد نظر خود در ساختار نظام بینالمللی دست یابد.
(سریع القلم: 6831) چین و هژمونی ایالات متحده آمریکا در عرصه نظام بینالملل بحث را با این نقل قول از کنت والتز آغاز میکنم که چین تا زمانی که وحدت سیاسی دارد میتواند به صورت ابرقدرت ظهور نماید و یکی از نامزدهای مقام ابرقدرتی در آینده است که توانایی ایجاد موازنه در برابر ایالات متحده آمریکا را خواهد داشت."