Abstract:
اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت از محوریترین موضوعات حکمت متعالیه است؛اما درعینحال باید دانست که اصیل دانستن وجود و اعتباری شمردن ماهیت،بدین معنا که واقعیات خارجی مصادیق حقیقی وجودند و ماهیات،محصور در فضای اعتبار و فرض یا وهم و خیال،ادعایی است که اندیشهء آدمی آن را برنمیتابد،زیرا چنین باوری انسان را دچار چالشهایی میکند که رهایی از آنها جز با پذیرش قرائتی نو از مسئلهء اعتباریت ماهیت میسر نیست.
در این نوشتار تلاش شده است تا سه قرائت و تفسیر از کلمات صدر المتألهین در اعتباریت ماهیت ارائه گردد:1)ماهیت در محدودهء ذات را محصور در فضای ذهن دانستن و ماهیتی که لباس وجود بر تن نموده به عین وجود در عالم خارج از ذهن موجود دیدن؛2)ماهیت را حد وجود انگاشتن؛3)ماهیت را نه حد وجود،بلکه خیال حد وجود پنداشتن.و در نهایت آنچه در این مقاله به اثبات رسیده این است که:تفسیر نخست در توجیه واقعنمایی ادراکات حصولی و بحث از ذاتی و عرضی،جوهر و عرض و مقولات دهگانه و وجود کلی طبیعی و غیره منطقیتر و متقنتر از دو تفسیر دیگر است و میتوان ادعا نمود که مقصود از اعتباری بودن ماهیت در کلمات ملاصدرا،ماهیت من حیث هی (*)عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت معلم است وگرنه ماهیتی که لباس وجود بر تن نموده،در عالم خارج از ذهن آدمی به عین وجود موجود است نه آنکه ماهیت حد وجود و یا خیال حد وجود باشد.
Machine summary:
"ظرف خارج نیز وجود امری زائد بر ماهیت است یا عین آن است که در پاسخ به این
این پرسش نیز مطرحشده که اگر وجود عین ماهیت در ظرف ذهن نیست و جزء آن
میکند که ماهیت در این معنا اعم از معنای اول است و شامل وجود شیء نیز
است همان امر مصداق واقعی ماهیت نیز هست؛نه اینکه در خارج و عالم واقع هریک
شده و لباس وجود پوشید در عالم خارج از ذهن به عین وجود موجود است و شیء
«حق نزد ما آن است که میان ماهیت و وجود در عالم واقع تغایری نیست،بلکه این عقل
ادعای ما این است که صدر المتألهین علاوه بر تفسیر نخست در اعتباریت ماهیت این
سخن نخست(یعنی عینیت وجود و ماهیت در خارج)آن چیزی است که ما
1)حکیم سبزواری تأکیدی بلیغ دارند که ماهیت حد وجود است: الف:«ان للوجود حقیقه و ان تلک الحقیقه امر واحد متفاوت بالشده و الضعف و
براساس تفسیر نخست،چون ماهیت حقیقتا در عالم خارج به عین وجود موجود است
بنابر تفسیر نخست،همانطور که میتوان ادعا نمود ماهیت در عالم خارج عین وجود
یعنی:اتصاف وجود به احکام غیر وجودی محال است و ماهیت که امری عدمی است
خارج وجودی هم در ذهن دارند،زیرا براساس این تفسیر ماهیت واقعا در خارج وجود
معناست که ماهیت حد منطقی وجود است یعنی ماهیت نهاد و درون و ذات شیء موجود را تشکیل میدهد و از آنجا که براساس این تفسیر،ماهیت در ذهن،ظهور خود
تفسیر نخست،ماهیت را در خارج موجود میدانیم و ماهیت نحوهء وجود شیء خارجی"