Abstract:
علم دینی یکی از مهمترین مسائل و چالشهای روزگار معاصر است که موافقان و مخالفاتی را به خود متوجه ساخته است.یکی از مخالفان این نظریه،دکتر سروش است که در چندین نگاشته و سخنرانی بدان پرداخته و داوری کرده است.وی،علوم را در دو مقام ثبوت(اصالت موضوع،اصالت روش و اصالت غایت)و اثبات بررسی کرده و در هر دو مقام به انکار علم دینی رو آورده است.نگارنده،ضمن تبیین نظریهء انکار علم دینی،به نقد و آسیبشناسی پرداخته و شش آسیب غفلت تاریخی،آسیب علم شناسانه،خلط میان تمایز علوم با تمایز اصناف علوم،مغالطهء انکار علم دینی با نفی یک معنای آن،آسیب بیتوجهی به منابع دینی و تهافت انکار علم دینی با چیستی علم را بیان داشته است.
Religious science is one of the most important contemporary issues and challenges, which has drawn the attention of proponents and opponents. One of the opponentsof this theory is Dr. Soroush who has dealt with and judged about it in several works and lectures. He claims to have examined sciences from the two positions of 'Proof' (genuineness of subject, genuineness of method and genuineness of goal) and 'Demonstration': and has ended up by denying religious science. The writer of this article has elucidated the theory of denial of religiousscience and has subjectedit to pathological criticism. He has also shed light on six pitfalls in this path, namely: the danger of historical negligence, epistemological lapse, confusion concerning distinction of sciences and distinction of branches of science, paralogism of negating of one or more of its meanings in order to deny religious science, the danger of ignoring religious sources. and the deliberate rejection of religious science by attempting to undermine the scientific approach itself
Machine summary:
سروش در این سخنرانی به اوصاف مهم عالم از نظر اسلام و چیستی علوم پایه و مطلق معرفت و موضع و جایگاه علوم در دانشگاه اسلامی آینده و نقش دانش تجربی در بافت و ساختمان دانشگاه آرمانی و مطلوب پرداخته است.
بر این اساس،میتوان بهطور صریح و منطقی ادعا کرد که فیزیک اسلامی،جامعهشناسی اسلامی و فلسفهء اسلامی یا مسیحی و مارکسیستی وجود ندارد و تعریف واحد از ماهیت و موضوع واحد،از تمام ایدئولوژی ها و مکتبها مستقل میگردد و این معنای بینالمللی بودن و هویت جمعی داشتن علم است و هرچند پارههای مختلف هر علمی،در جامعه و فرهنگ خاصی تولید شود،اما همه با یکدیگر علم واحدی را میسازند.
اشکال ما به سروش این است که شما تنها به یک تفسیر از علم دینی که عبارت از استخراج یا استنباط علوم طبیعی و انسانی از متون دینی بود،اکتفا کردید و آن را نیز بدون تحلیل دقیق و بیان استدلال،انکار کردید.
(همان) با این مطالبی که سروش بهصراحت مطرح میکند،بحث علم دینی خیلی جالب شد؛برای اینکه اگر قوام و ماهیت دانشی به مساء آن باشد و اگر مسائل و دغدغههای مسلمان و غیرمسلمان تفاوت دارد،آیا نمیتوان به تولید علوم انسانی اسلامی پرداخت تا به مسائل و نیازهای جوامع اسلامی بپردازند و اگر چنین دانشی تولید شد،آیا اسلامیبودن این علوم تنها بهمعنای دانش مسلمانی است یا اسلامیبودن وصف دانش خواهد بود؟بدون شک باید اینگونه دانشها را اسلامی دانست و وصف اسلامیبودن را وصف به حال خود دانشها دانست.