Abstract:
درباره وضعیت تعادلی یا نظام متعادل پژوهشی از ابعاد مختلف میتوان سخن گفت، مثلا یک نظام پژوهشی چگونه باید حالنگر و در عین آیندهنگر باشد، چگونه باید میان رویکردهای کمی و کیفی در پژوهشها جمع نماید و...این نوشتار از بعد خاصی به این موضوع نظر افکنده و در صدد است تا جنبه متفاوتی از تعادل را به بحث بگذارد.این بعد خاص به پژوهشهای برخوردار از صبغه اقدامپژوهی 1 به عنوان مکمل پژوهشهای علمی و
آکادمیک 2 میپردازد.مدعای اصلی این مقاله آن است که ایجاد تعادل(یا دستیابی به وضع مطلوب)در نظامهای پژوهشی که با قلمرو علومانسانی و اجتماعی سر و کار دارند از جمله مرهون توجه نمودن
و مشروع شمردن رویکرد اقدام پژوهشی یا پژوهش حین عمل است.در ادامه و در سایه این نظریه به تعریف متفاوتی از مدیریت یا تصمیمگیری پژوهش مدار پرداخته و تعریفهای رایج را ناکافی و نارسا ارزیابی میکند.در بخش پایانی این نوشتار نتایج نظری ناشی از پذیرش مشروعیت اقدام پژوهشی در نظامهای پژوهشی مورد بحث قرار میگیرند.
Machine summary:
"توضیح بیشتر آنکه از مدیران و سیاستگذاران یا به طور کلی تصمیم گیرندگان انتظار میرود چنانچه در شرایطی قرار گرفتند که برای مواجهه با یک مسأله یا موقعیت ناخوش آیند ناگریز به اقدام شدند و از سوی دیگر پژوهشهای علمی که نتایج آنها بتواند الهام بخش شیوه مقابله یا مواجهه با آن موقعیت باشد در اختیار نداشتند، با تمسک به عقل سلیم و استفاده از تجارب گذشته خود و دیگران، به آن میزان که در چارچوب زمان و امکانات قابل دسترسی است، جسارت و جرأت تدوین یک برنامه اجرایی یا اتخاذ تصمیم را پیدا کرده و آن را به عنوان یک راه حل معقول آزمایش کنند.
به دیگر سخن، مدیر پژوهش مدار یا مدیر دلبسته به مواجهههای علمی با مسائل و موقعیتهای مربوط به حوزه وظایفش در قلمرو علوم انسانی و اجتماعی، تنها مدیرانی نیستند که تصمیمگیریهای خود را مسبوق و متکی به نتایج یافتههای پژوهشهای علمی مینمایند، (چنانچه اساسا بتوان مدیرانی را با چنین معیار و میزان تنگ و محدود شناسایی کرد)بلکه مدیرانی که پژوهش را متکی به عمل و اقدام و تصمیم میکنند نیز به این گروه تعلق دارند.
درباره مسائل یا موضوعاتی که حساسیت فراوان داشته و خسارات ناشی از عدم راهگشایی احتمالی بر مبنای راه حل انتخاب شده میتواند قابل توجه باشد، دامنه اجرا باید آنقدر محدود شود که شاید نتوان میان رویکرد اقدام پژوهی و پژوهشهای علمی-آکادمیک از نوع تجربی یا شبه تجربی تمیز قائل شد[3]."