Abstract:
بهمننامه از منظومههای حماسی ملی است که بخش عمدهای از زندگی بهمن، پسر اسفندیار و نبردهای او را با خاندان زال در بردارد. این مجموعهی حدودا ده هزار بیتی که در اواخر سدهی پنجم یا اوایل سدهی ششم هجری سروده شده، همچون سایر آثار حماسی بعداز شاهنامه، تقلیدگونهای از این اثر بزرگ حماسی است. بهمننامه اگرچه نتوانسته است نظیر شاهنامه خیزشهای فرهنگی ایجاد کند و نبردهایی را به تصویر کشیده که نمیتوان آنها را نبردهای ملی وافتخارآمیز بهشمار آورد، با اینحال، از آنجا که بخشی از حماسهی بزرگ ملی ایرانیان است و علاوه بر روانی و سادگی کلام، ترکیبات و واژههای سرهی فارسی را در بردارد، در خور مطالعه است. ما در این جستار برآنیم که ضمن سنجش بهمننامه با شاهنامه، ویژگیهای این منظومهی حماسی ملی را بررسی کنیم.
Machine summary:
"در بهمننامه نیز اگرچه در مقایسه با شاهنامه اینگونه نبردها و خودآزماییها کمتر دیده میشود، در مواردی شاهد شگفتیآفرینی و خرق عادت هستیم، چنانکه «بزرینآذر» قبل از روبهرو شدن با بهمن به جنگ اژدهایی عجیب میرود: دریــن بـــود کــز کـــوه در ، اژدهــا بغـریـد و کــرد آتــش از دم ، رهـا هــــوا تــارتــر گــشــت از کـام اوی گــرفـتـه زمیـن یـکســر انــدام اوی دهـانــش بـه مـانـنــد غــاری فـــراخ چــو المـاس بـر سـر مر او را دو شاخ دو چشمش به کردار دو طاس خــون سـرش همچنان چـون کـه بـیـستـون ز سـر تـا بـه دم بــود صـدگـز فــزون دل شــیـــــر را دیــــدن او زبــــون (بهمننامه، ص524، بیت 9002 بهبعد) نکتهی قابل توجه مبارزهی «برزین آذر» با اژدها این است که اگرچه سراینده برای نشان دادن قدرت و جرأت «برزین آذر» توصیفی شگرف از اژدها دارد، در هنگام رویارویی او با اژدها تحرک و قدرتنمایی از «برزین آذر» دیده نمیشود و وی با پرتاب چند تیر اژدها را از پای درمیآورد و سرش را از تن جدا میکند.
همچنین پیروزی رستم بر اکوان دیو و بهویژه دیو سپید در خوان هفتم، به راحتی میسر نمیگردد و سراینده با استادی تمام مبارزه را چنان توصیف میکند که خواننده هرچه بیشتر و بهتر، قدرت و شجاعت پهلوان را در یابد و با آن که گاهی پهلوانی نظیر رستم را تا حد شکست پیش میبرد، این امر نه تنها از دلاوری و قدرت رستم نمیکاهد، بلکه وی را در چشم و دل خواننده بزرگتر و شایستهتر نشان میدهد: همـی پوست کند این از آن، آن از این همی گل شد از خون سراسر زمین بـه دل گـفـت رستـم گـر امـروز جــان بـمـانــد به مــن زنـدهام جـــاودان (شاهنامه، ج2، ص107، بیت589 به بعد) 8- نقش زنان فردوسی در اثر ماندگارش اگرچه چندین بار از زبان قهرمانان داستانهای خود به سسترایی و عدم راز داری زنان اشاره میکند، با اینحال، تعریف و تمجید او در سایر بخشهای شاهنامه در حدی است که آن معدود نکوهشها را کمرنگ نشان میدهد."