Abstract:
مجموعه در حال رشدی از پژوهش،اثرات مثبت رفتارها و باورهای مذهبی را بر سلامت جسمانی و روانی نشان دادهاند.همچنانکه شواهد افزایش مییابد،عناصر مذهبی و معنوی در مدلهای نظری پذیرش بیشتری مییابد.اگرچه مطالعات اخیر حکایت از خلاقیت فزایندهای دارد،باید برای روشن شدن روابط درونی میان سازههای مذهبی و اثرات همبسته آن با سلامت،مطالعات بیشتری صورت گیرد.
مقالهء حاضر ضمن ارائه تعاریفی از مفاهیم سلامت و مذهب که با چهارچوب روانشناسی سلامت متناسب است،رابطه مشارکت مذهبی و جهتگیری مذهبی با سلامت روانی را مورد بحث قرار داده است.سپس مفهوم مقابله مذهبی را بررسی و به کنکاش در مدل مقابله مذهبی پارگامنت پرداخته و تلاش کرده است تا مکانیزمهای شناختی و رفتاری را که نقش واسطهای در ارتباط میان مذهب و سلامت روانی ایفا میکنند،مورد بررسی قرار دهد.این مقاله با ذکر مزایا و معایب مقابله مذهبی برای سلامت و ارائه پیشنهادهایی برای تلفیق متغیرهای مذهبی در عرصه پژوهشهای آتی به ویژه در قلمرو روانشناسی سلامت بالینی خاتمه مییابد.
Many studies have demonstrated positive effects of religious believes and behaviors on physical as well as mental health. As evidence supporting such reality increases, religious and spiritual elements within theoretical models are being accepted more. Although recent studies confirm this, more research should be done in to clarify inter-relations among religious structures and its correlated influences with health. The present article first provides some definitions for concepts "health" and "religion" which are compatible with the framework of health psychology, and discusses on relation between religious participation and religious orientation with mental health. Then, it deals with concept "religious coping" and Pargament's religious coping model so that cognitive and behavioral mechanisms which serve as a mediator between religion and mental health are investigated. Finally, it debates advantages and disadvantages of religious coping for health, and offers some recommendations for including religious variables in the future surveys especially in arena of clinical health psychology.
Machine summary:
مذهبی بودن سازه پیچیدهای است که میتواند تأثیرات چندگانهای بر سلامت روانی داشته باشد؛بنابراین،تأثیرات بعد خاصی از مذهب میتواند ابعاد دیگر را خنثی کند و منجر به الگوهای همبستگی متفاوتی شود.
شواهد اندک فراهم آمده برای حمایت از رابطه مثبت میان جهتگیری بیرونی و سلامت روان نشان میدهد که اغلب،جهتگیری بیرونی مذهبی با سلات روانی رابطه منفی دارد.
پارگامنت و پارک در انتقاد به این وضعیت کلی نشان دادند که اگرچه مذهب،اغلب در زمان استرس مفید است و میتواند باعث آرامش شود،شواهد اندکی وجود دارد که مذهب تنها نمایانگر شکلی از انکار باشد.
به علاوه،شواهدی وجود دارد که شیوههای مقابله مذهبی متفاوت تأثیر متفاوتی در تعدیل رابطه بین جهتگیری مذهبی و سلامت روانی دارند؛اگرچه به کنش عینی مذهب در موقعیتهای خاص توجه زیادی نشده است»(پارگامنت،1992،ص 505).
بنابراین، اگرچه او تحلیل گستردهای از روشهایی ارائه میدهد که در آن مذهب میتواند به صورت ضمنی در سنجش مقابله مذهبی به کار رود،کار او تلاش برای تبیین روابط متفاوت میان ابعاد مذهب و سلامت روانی نبوده است؛بلکه بیشتر نشان میدهد که مذهب ممکن است برای افراد بسته به موقعیتشان،محدودیت و منابع فردی و اجتماعیشان و نیازها و ترجیحهای فردیشان مزیتها و مضاری داشته باشد1 (پارگامنت،1996).
در ملاحظه این چهارچوب مفهومی این مسئله آشکار میشود که این مدلها برای درک دلایل مربوط به ارتباط متفاوت ابعاد مذهبی بودن با سلامت روانی به سادگی قابل استفاده نیستند؛از اینرو،چهارچوب شناختی-رفتاری میتواند تبیینی را برای ارتباطهای متفاوت مذهب و سلامت روان فراهم آورد.
این ایده که چهارچوب مذهبی میتواند الگوی عامی برای درک رویدادهای استرسزای زندگی فراهم آورد میتواند رابطهء متفاوت جهتگیری مذهبی درونی و بیرونی با سلامت روانی را تبیین نماید.