Abstract:
استقرا مسألهای است که فیلسوفان از زمان ارسطو تاکنون در باب آن سخن گفتهاند مشکل اساسی در مسأله استقراء این است که چگونه میتواند با مشاهدة پارهای از مصادیق به نظریه یا فرضیه کلی دست یافت. اندیشمندان فلسفة علم رویکردهای گوناگون عقلگرایی، تجربهگرایی، حساب احتمالات، نظریه پارادایمی و غیره را مطرح کردهاند شهید صدر در کتاب الاسس المنطقیه للاستقراء ضمن نقد دیدگاههای فیلسوفان مغربزمین به ارائه نظریه نوینی پرداخته است وی در این نظریه، دلیل استقرایی را در مرحلة توالد موضوعی و تولد ذات تفسیر کرده و با تقسیم یقین به منطقی، ذاتی و موضوعی، و با استمداد از علم اجمالی در علم اصول، یقین در دلیل استقرایی را موجه میسازد. چالشهای مبانی منطقی استقرا در مرحلة توالد موضوعی و تولد ذاتی و عیار نقدهای این نظریه در پایان مقاله بیان شده است
Machine summary:
"(صدر، 1402 ه، ص 223 ـ 224) شهید صدر در بررسی دلیل استقرایی در محل توالد موضوعی و استنباطی ضمن بیان تفاوت سببیت به مفهوم عقلی و تجربی و سببیت وجودی و عدمی و تبیین رابطه ضروری و حتمیت در سببیت عقلی و همزمانی بدون حتمیت از سببیت تجربی تأکید میکند که استقرا میتواند احتمال تعمیم را بالا برد و به درجة عالی تصدیق احتمالی برساند و این نکته نیز از اصول نظریه احتمال اخذ میشود، به عبارت دیگر دلیل استقرا در مرحله استنباطی و توالد موضوعی چیزی نیست جز اجرای نظریة احتمالات دلیل استقرایی در این مرحله به هیچ اصل که از ثبوت پیشین برخوردار باشد، نیازمند نیست و تنها این مرحله بستگی دارد به اینکه برای نبود علاقة سببیت، مجوزی وجود ندارد بنابراین کسی که رابطه سببیت به مفهوم عقلی را انکار نماید توان تفسیر دلیل استقرایی را در مرحله توالد ذاتی نخواهد داشت.
هرچند شهید صدر میفرماید: «این اصل اولیه برای رسیدن به اهداف معین کفایت میکند و تعیین مقدار درجه تراکم لازم نیست» (صدر، 1402، ص 334) ولی با توجه به تفاوت حصول یقین موضوعی در انسانها، و ضرورت ضابطهمند کردن فرایند یقینی شدن استقرا، تعیین حدود لازم است درحالیکه آیا واقعا میتوان حدود درجة تراکم را تعیین کرد؟ پرسش سوم که دربردارندة مجموعهای از پرسشها است به واقعیت معرفت تجربی نظر دارد آیا علوم تجربی با مشاهده و تجربه آغاز میگردد؟ آیا ذهن، تنها جنبة انفعالی دارد یا اینکه همانند چراغی است که با ایجاد انتظارات خاص و ارائه نظریههای مشخص، جهان تاریک بیرونی را روشن میسازد؟ آیا مشاهده و تجربه عاری از هرگونه پیشفرضهای متافیزیکی، جهانشناختی، معرفتشناختی است؟ اگر علوم تجربی صرفا بر مبنای ادراکات حسی حاصل شده و آرای متافیزیکی و غیرتجربی و حتی غیرمدلل بر نتایج تجربی اثرگذار است چگونه میتوان تنها با قواعد مذکور در کتاب ارزشمند مبانی منطقی استقراء به یقین موضوعی دست یافت؟منابع ابنسینا، شرح الاشارات و التنبیهات، دفتر نشر الکتاب، 1403 ه ق."