Abstract:
بهره گیری از زبان نمادین یا رمزی همواره مورد توجه شعرا، نویسندگان و هنرمندان بوده است. ظرفیت بالای عنصر زیبایی بخش رمز، به همه انواع ادب حماسی، غنایی، عرفانی، نمایشی و تعلیمی امکاناتی فراوان داده است تا شاعر، نویسنده و هنرمند بتواند اثری از هر نظر برجسته و متمایز بیافریند. ادبیات عرفانی جولانگاه و پهنه زبان نمادها است و عرفا برای بهره گیری بیشتر از مفاهیم واژگان و موضوع «غیرت عرفانی» و اینکه افراد بیگانه و غیر اهل نتوانند به مقصود آنان پی ببرند، از این زبان استفاده می کنند.
زبان نشانه ها ـ که در رمان کیمیاگر از آن به روح جهان، زبان روح، رویای شخصی، اصل مطلوبیت، مکتوب و عشق یاد شده است ـ مهم ترین عنصر سازنده این رمان است. در این میان آشنایی نویسنده با عرفان مشرق زمین، به ویژه عرفای اسلامی و ایرانی، و در نهایت تاثیرپذیری از آنان، موضوعی است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.
Machine summary:
"یکی از داستانهای زیبای ادبیات عرفانی فارسی،داستانی در دفتر ششم مثنوی معنوی است که ما معتقدیم نویسندهای چون پائولو کوئیلو،نباید از چنین ظرفیتهایی در ادبیات جهان بیخبر باشد و این داستان و داستانهای دیگری از این دست-که در این مقاله به آنها اشاره شده است-میتوانند از منابع این نویسنده در خلق آثارش،به ویژه رمان کیمیاگر باشند.
پاسبان هم در پاسخ: گفت نه دزدی تو و نه فاسقی#مرد نیکی لیک گول احمقی بر خیال و خواب چندین ره کنی#نیست عقلت را تسوی روشنی بارها من خواب دیدم مستمر#که به بغداد دست گنجی مستقر در فلان سوی و فلان کویی دفین#بود آن خود نام کوی،این حزین هست در خانۀ فلانی رو بجو#نام خانه و نام او گفت آن عدو (مولوی 4206/6/1371 به بعد) تفاوتی که این تمثیل با داستان نمادین کیمیاگر دارد،این است که سرانجام مردی که از بغداد راهی مصر میشود،در ظاهر متنبه میگردد.
نویسندۀ این مقاله با مطالعۀ دقیق جنبههای گوناگون آثار پائولو کوئیلو،به ویژه رمان کوتاه کیمیاگر،به نتایج زیبا و قابل توجه دست یافت که عمدهترین آنها آگاهیهای ژرف و عمیق این نویسندۀ برزیلی از مذاهب ملل گوناگون،قصص و اسطورههای جهانی،رموز شناخته شده و مورد استفادۀ شعرا و نویسندگان عارف و بیشتر از همه،بهرهگیری درست و متناسب و بازتاب اطلاعات گستردۀ خود در این اثر ارزشمند است که به نمونههایی از عجایب نامه و هزار و یک شب از متون غیرعرفانی و دو داستان نمادین و تمثیلی از مولانا،غزالی از حافظ و کلیت داستان منطق الطیر عطار اشاره گردید."