Abstract:
به کار برده شود،و آثار مختلطی نظیر«حماسی-کمدی»یا«تراژدی-کمدی»را باید از شمار آثار کلاسیک خارج کرد.این دیدگاه هوراس با وجود نفوذ آراء او هرگز نتوانست عملا دوام و استمراری پیدا کند،زیرا انواع ادبی اعم از حماسه،تراژدی و کمدی و حتی انواع دیگر،مرزهای متداخلی پیدا میکند و در غالب حماسههای بزرگ،جنبههای تراژدی یا کمیک را میتوان مشاهده کرد،از سوی دیگر برخی از تراژدیها نه تنها ابعاد حماسی پیدا میکنند،بلکه نوعی در درون یک حماسه متولد میشوند.شاید برای این نکته در آثار کهن یونانی بهندرت بتوان نمونههای ضعیفی مطرح کرد و حتی بنا به یک نظر،حضور جنبههای کمیک و به تعبیر«دیویدریچز» منتقد مشهور غربی«چاشنی خنده»را در نمایشنامههای یونانی بیسابقه دانست ولی در آثار نویسندگان عصر الیزابت و خصوصا شکسپیر موارد فراوانی دارد.گفته میشود که توفیق این«چاشنی خنده»7،و مایههای طنز برای رهایی تماشاگران از التهاب و اضطراب حوادث تراژدیک،کارساز بوده است و همین امر یکی از علل توفیق این شگرد و صنعت خاص در آثار درامنویسان بعد از رنسانس تلقی میشود. اکنون با این مقدمات،وارد بحث دیگری میشویم و آن از یک نظر شامل مرزهای تداخل تراژدی و حماسه در آثار حماسی یا تراژدی ادب فارسی است و از سوی دیگر حضور زمینهء طنز در این آثار است.پدیدهای که فردوسی، داستانسرای فرزانه طوس و روایتگر حماسههای بزرگ و تراژدهای جاودانهء شعر فارسی،آن را پیشتر و بیشتر از هر سرایندهء دیگری استادانه در کار کرده است. بحث دربارهء مرزهای متداخل تراژدی و حماسه را به گفتاری دیگر وامیگذاریم و در اینجا سخن خود را به جنبههایی از طنز در زمینههای مختلف شاهنامه محدود میکنیم.منتقد مشهور رومی مطرح کرد.او کسی است که دیدگاهایش در قرنهای شانزدهم تا هیجدهم میلادی بسیار مطرح بود و در این سدهها از جملهء برجستهترین منتقدان ادبی محسوب میگردید6.هوراس بر این باور بود که در سراسر اثر تنها یک لحنطنز یکی از مایهها و چاشنیهای تغییر لحن در غالب انواع ادبی است و میتواند برای تنوعهای تعبیری و بیانی در نمونههای:حماسی،تراژیک،تغزلی،و دیگر گونهها مورد استفاده شاعران و سخنوران قرار گیرد.در سنتهای کهن شعری ادبی از روزگار ارسطو تا عصر رنسانس غالبا این تغییر لحن جایز دانسته نمیشد و دیدگاه هوراس منتقد باستانی مغرب زمین دربارهء وحدت لحن،اصلی اجتنابناپذیر تلقی میگردید،درحالیکه شاعران فارسی زبان از آغاز شعر فارسی تا دورههای متأخر، غالبا به چنان اصلی اعتنا نداشته،متناسب با زمینهء سخن از مایههای طنز بهره گرفتهاند و میراث شعری فارسی آکنده از چنین کیفیتی است. در مقالهء حاضر،کوشش نگارنده بر آن بوده است تا چنین جنبهای را در سخن فردوسی و انواع کلام او از حماسه،تراژدی و روایتهای تاریخی و توصیفی بازنماید و ذوق سخنسرای بلند آوازهء پارسی را با اتکاء بر نمونههایی در کلام او که کمتر مورد اعتنای شاهنامهپژوهان قرار گرفته است،مطرح سازد. یکی از مهمترین اصولی که در مکتب کلاسی سیسم مطرح میشود.«قانون سه وحدت»است.این وحدتها،یادگار ادبیات یونان و دیدگاههای ارسطو در فن شعر است که بعدها به وسیلهء نویسندگان کلاسیک با اندکی تغییر و اضافات به کار گرفته
Machine summary:
*جنبههای طنز و تغییر لحن در شاهنامه* *دکتر عباس سلمی* دانشگاه شهید چمران اهواز چکیده طنز یکی از مایهها و چاشنیهای تغییر لحن در غالب انواع ادبی است و میتواند برای تنوعهای تعبیری و بیانی در نمونههای:حماسی،تراژیک،تغزلی،و دیگر گونهها مورد استفاده شاعران و سخنوران قرار گیرد.
در سنتهای کهن شعری ادبی از روزگار ارسطو تا عصر رنسانس غالبا این تغییر لحن جایز دانسته نمیشد و دیدگاه هوراس منتقد باستانی مغرب زمین دربارهء وحدت لحن،اصلی اجتنابناپذیر تلقی میگردید،درحالیکه شاعران فارسی زبان از آغاز شعر فارسی تا دورههای متأخر، غالبا به چنان اصلی اعتنا نداشته،متناسب با زمینهء سخن از مایههای طنز بهره گرفتهاند و میراث شعری فارسی آکنده از چنین کیفیتی است.
به بیان دقیقتر وحدت موضوع و وحدت زمان را ارسطو در فن شعر خود مورد بحث قرار داده است،ولی وحدت مکان را بعدها ماگی (Maggi) منتقد معروف ایتالیایی در سال 5541 مطرح کرد.
شاید برای این نکته در آثار کهن یونانی بهندرت بتوان نمونههای ضعیفی مطرح کرد و حتی بنا به یک نظر،حضور جنبههای کمیک و به تعبیر«دیویدریچز» منتقد مشهور غربی«چاشنی خنده»را در نمایشنامههای یونانی بیسابقه دانست ولی در آثار نویسندگان عصر الیزابت و خصوصا شکسپیر موارد فراوانی دارد.
9 اگرچه طنز میتواند برخوردار از گرایشهای فردی یا اجتماعی باشد،ولی در فضای تراژدی همواره طنزها شکل فردی به خود میگیرند و فردوسی کوشیده است تا در حماسه نیز جنبههای فردی طنز را در شکل اجتماعی یا جمعی آن گسترش ندهد،زیرا مایههای طنز و هزل را بیشتر در راستای حوادث حاشیهای و رویدادهای فرعی مطرح میکند و به اصطلاح گفته شده،نوعی چاشنی خنده را در تغییر لحنهای خاص از آن اراده میکند.