Abstract:
مسئله«علم الهی»یکی از دشوارترین مباحث فلسفه الهی و مورد توجه متون دینی میباشد.این مقاله ضمن بیان متون دینی مرتبط با موضوع،به بررسی دیدگاه ابن سینا و شیخ اشراق در اینباره میپردازد و بیان میکند که شیخ الرئیس،علم الهی به ذات را حضوری میداند. او علم الهی به ماسوا را علمی حصولی میداند که از راه صور مرتسمه حاصل میشود.از اینرو او به علم عنایی معتقد است.
شیخ اشراق نیز علم الهی به ذات را حضوری میداند؛اگرچه آن را با مبنای نوری خود تحلیل میکند.او علم حق به اشیا،از راه اضافه اشراقیه تبیین میکند.
در پایان بیان خواهدشد اگرچه تبیین سهروردی در مورد علم بعد الایجاد،تحلیلی صحیح و در مقایسه با ابن سینا،به متون دینی نزدیکتر است؛اما ضعف آن،این است که در بحث علم قبل الایجاد فقط به رد دیدگاه ابن سینا پرداخته و هیچ تحلیلی ارائه نمیکند؛گرچه این مرتبه علمی را انکار نمیکند.
Divine knowledge has been considered one of the most difficult problems in theistical philosophy. In this paper، some religious texts in the field have been mentiond at first and then Avicenna and Sheikh-e Ishraq`s views have been examined. For the former،
Divine essential knowledge is by presence، but His detailed knowledge is representative aquired by represented forms. The latter، though thinks about the essential as does the former and analyize it in the shadow of his basic philosophical concept of light، yet، opposes Avicenna on the detailed knowledge. Avicenna thinks detailed knowledge to be providential; while Seikh-e Ishraq denies it and believes that the detailed knowledge is also by presence. Since all beings of the worlds are existentially presence for God by an illuminative relation.
Machine summary:
"از این روایت استفاده میشود که ذات الهی چیزی جز علم و حیات و نور و حق
ابن سینا به این مرتبه از علم الهی اشاره میکند.
همین سبب او به ذات خود علم حضوری دارد؛یعنی ذاتش برای او حاضر است.
باب صفات الذات و صفات الافعال)تبیین ابن سینا از علم الهی به غیر ذات
شیخ الرئیس در ابتدا برای تبیین علم واجب تعالی به غیر ذات(ابن سینا،4041 الف:073
او معتقد است علم واجب به ماسوا ناشی از ذات خود اشیا و
متأثر از آنها نیست؛(همو،4041 ب:03؛همان الف:553؛همو،0041:942)زیرا اگر علم الهی ناشی از اشیا خارجی باشد،چنین علمی،یا جزء ذات است یا عارض بر ذات.
و بدین ترتیب ابن سینا چگونگی علیت ذات واجب تعالی برای علم او به اشیا را
در ادامه ابن سینا برای تصحیح علم واجب تعالی به ماسوا،به صور مرتسمه متوسل
نکته دیگر اینکه ابن سینا علم واجب تعالی به اشیا بعد از وجود آنها را نیز براساس صور
بنابراین لازم است علم واجب تعالی به متغیرات و جزئیات به نحو کلی باشد و صورت
ابن سینا علم واجب به جزئیات را انکار نکرده است تا مستوجب تکفیر باشد
-همانطور که ابن سینا گفت-از باب علم حصولی و ارتسام صور اشیا در ذات واجب
دلیل شیخ برای بیان این نحوه از علم،این است که اگر قرار بود علم نور الانوار به
از آنجا که مسئله علم حق به اشیا در مقام ذات و قبل الایجاد از اموری است که در متون
ج)علم الهی به اشیا در مقام فعل(بعد از ایجاد):ابن سینا در تصویر این علم نیز به صور"