Machine summary:
"سلمان خود به ارزش بلند قطعاتش اشاره کرده است و قطعهاش را به یاقوت مانند نموده است: بسان قطعه یاقوت قطعهای منظوم که بود بر گهر نجم ثابتش تفضیل به حضرت تو فرستادم و عطای جواب نیافتم که به پیش من آن عطاست جزیل از این قطعهء سلمان ساوجی نیز وضع ناآرام و ناگوار زمان و به ظلم و ستم مبتلا گشتن مردم را میتوان درک کرد: ز حد گذشت به یکبارگی جفای فلک نمیشود نفسی منقطع بلای فلک قبای اطلس چرخ از چه بافتند که هیچ نه میدرد،نه کهن میشود قبای فلک؟ به هر غمی که از او میرسد به روی زمین نمیرسد به زمین از نشاط پای فلک ز بس که برسر من گشت آسیای سپهر سپید شد سرم از گرد آسیای فلک...
شاعر از نرسیدن آنها نیز شکایت میکند: بگذشت چارمه که ز دیوان روزیام یک جو به وجه راتب و اجرا نمیرسد در چند قطعه شاعر از اسبی که ممدوح فرستاده است شکایت کرده،عوض کردن آنرا درخواست کرده است: اسبی سیاه و پیرم دادند و من برآنم کاندر جهان سیاهی ز آن پیرتر نباشد شتر فرستادهء ممدوح نیز لاغر بوده،به عنکبوت و گربه مانند بوده است: دیدم ضعیف جانوری مثل عنکبوت گفتم کز این متاع مرا در سرا بسی است شاعر وضع ناگوار خود را به قلم آورده از ممدوح آشکارا دادن غله و دام و یا چیزهای دیگر برای زندگی ناگزیر را طلب میکند: غله میخواهی ز درگاهی که در کار کرم هردو عالم را به کاهی پیش او مقدار نیست غلهای بیگاو و بیزر،خود زراعت چون کنم کز زراعت هرکه را زر نیست برخوردار نیست همینگونه مطلبهای مربوط به روزگار شاعر در اکثر قطعههای شاعر بهنظر میرسد."
Automated keywords:
سلمان
،
سلمان ساوجی
،
شاعر
،
قطعههای سلمان ساوجی خواه حادثههای
،
اوضاع زمان در مقطعات سلمان
،
مقطعات سلمان ساوجی
،
قطعات سلمان ساوجی
،
شاه
،
قطعههای سلمان
،
بازتاب اوضاع زمان در مقطعات