Abstract:
در این مقاله به بررسی معیارهای تشخیص درستی مدارک قدیمی، براساس طرح چند نمونه پرداخته میشود.برخی محققان در هنگام تشخیص درستی مدارک قدیمی،«یقین سابق»را ارجح دانسته و شک و تردید در آن را جایز نشمردهاند.برخی دیگر در مقایسهء دو نسخهء مختلف از یک متن، معیار«الاقدم اصح»را به کار میبرند که فرضش این است که شخصهء قدیمیتر درستتر است.بیتردید این دو معیار هردو معتبرند،اما کاربرد آنها مستلزم دقت در مبانی زمانی مربوطه است،زیرا ممکن است که این مبانی متکی بر اسنادی از نوع«نیمهجعلی»باشند،یعنی اسنادی که زمان پیدایش واقعی آنها از آنچه به ظاهر مینماید زیاد دور نیست،ولی تمامی یا قسمتی از آن جعلی و گمراهکننده است. در اینجا چند سند نیمهجعلی که باعث گمراهی محققان شده در چهار گروه زیر مورد بررسی قرار گرفته است: 1)دروغ محض 2)انجامهاهی الحاقی یا تغییریافته 3)تزئینات اضافی و نسبتهای الحاقی 4)مؤلف نادرست بنابراین تشخیص درستی مدارک قدیمی خالی از دشواری نیست،زیرا متقدمان در بسیاری از متون دست بردهاند و رقم و تاریخ آنها را تغییر دادهاند و یا رسالهای را به نویسندهای ناروا نسبت دادهاند و یا سوابق آن را دیگرگون کردهاند.بنابراین اگر نتیجهء مشاهدات و استدلالات منطقی مغایر با تاریخ پذیرفتهشدهء مدرکی بود،نباید منطق را فدای قدمتی مشکوک کرد.چهبسا که«یقین سابق»بیپایه باشد و نسخهء«اقدم»نوتر از آن باشد که مینماید.
Machine summary:
"در اینجا چند سند نیمهجعلی که باعث گمراهی محققان شده در چهار گروه زیر مورد بررسی قرار گرفته است: 1)دروغ محض 2)انجامهاهی الحاقی یا تغییریافته 3)تزئینات اضافی و نسبتهای الحاقی 4)مؤلف نادرست بنابراین تشخیص درستی مدارک قدیمی خالی از دشواری نیست،زیرا متقدمان در بسیاری از متون دست بردهاند و رقم و تاریخ آنها را تغییر دادهاند و یا رسالهای را به نویسندهای ناروا نسبت دادهاند و یا سوابق آن را دیگرگون کردهاند.
3حدود یک قرن بعد،علامه محمد قزوینی در طی مقالهای که از پاریس برای نشریهء کاوه فرستاده بود، اشاره به نوشتهء دوساسی کرده،میگوید«هرچه در این باید گفته شود او گفته است»و غرض از چاپ مقالهای مجدد دراینباره ارائهء تصویری بود از نامهء امیر تیمور، «چون در عصر دوساسی هنوز صنعت عکس اختراع نشده بوده»و دیگر اینکه متن کاملتری از نامه را در دسترس خوانندگان فارسیزبان کاوه بگذارد.
72 پس چنین به نظر میرسد که دو خط پایانی الحاقی هستند،و سؤالی که مطرح میشود این است که جاعل مربوطه از کجا نام پسر عبد الرحمن را به دست آورده بود؟ جوابش ساده است:چون کنیهء پدر،ابو الحسین بود،مطمئنترین روش برای تأیید تاریخی اینچنین نزدیک به زمان عبد الرحمن، انتساب کتابت و تصویر به حسین بن عبد الرحمن بود.
2. مؤلف نادرست الف-کتاب«نصیحة الملوک»منسوب به غزالی دلیل آنکه جلال الدین همایی اشکالات سبکی این نسخه را نادیده گرفته است و،ناسازگاری مطالب قسمت دوم نصیحة الملوک را با سایر نوشتجات غزالی کنار گذاشته،وجود ترجمهای بود از این متن به عربی،که کمتر از یک قرن بعد از غزالی تهیه شده بود،و هم مترجم مربوطه،و هم مورخانی چون ابن خلکان(806-186) نسبت آن را به غزالی تأیید کرده بودند."