Abstract:
جریان سیال ذهن،به ارائهی جنبههای روانی اشخاص داستان میپردازد و به کل حوزهی آگاهی و واکنش عاطفی-روانی فرد گفته میشود که از سطح پیش تکلمی آغاز میشود و به بالاترین سطح که سطح کاملا مجزای منطقی است، میانجامد.در این مقاله،داستانهای به کی سلام کنم؟از سیمین دانشور و«شوهر امریکایی»از جلال آل احمد که هر دو به شیوهی جریان سیال ذهن نوشته شدهاند، مورد بررسی قرار گرفته است.در داستان به کی سلام کنم؟نویسنده با ارائهی آمیزهای از دیدگاه دانای کل و تکگویی درونی مستقیم،اندیشهها و رنجها و واکنشهای عاطفی-روانی زنی تنها و ستمکشیده در برابر رخدادهای زندگیش را روایت میکند و در داستان«شوهر امریکایی»،نویسنده به شیوهی تکگویی نمایشی،به روایت اندیشهها و خاطرات زنی عرب زده میپردازد که پس از ازدواجی ناموفق با یک مرد امریکایی،ماجرای زندگیش را برای مخاطبی که در صحنه حضور ندارد،بازگو میکند و در ضمن آن،به مسایل سیاسی-اجتماعی روزگار خودش میپردازد.
Machine summary:
"» (همان،77) اندیشههایی که در ذهن راوی میگذرد،پریشان است و نظم و ترتیب خصی ندارد و او پیوسته از یک اندیشه به اندیشهای دیگر می رود؛گاه به محیط دوروبر خود واکنش نشان میدهد و اندیشههای او داستانی را بازگو میکند که در پیرامون او میگذرد و گاه خاطرات گذشته یا زندگی ربابه و شوهرش برای او تداعی میشود؛ چنانکه در نمونهی زیر که از داستان نقل شده،براساس تداعیهای ذهنی،اندیشههایی گوناگون،بدون نظم و ترتیب،در ذهن راوی گذشته است؛ابتدا به یاد زندگی دخترش ربابه و رفتارهای بد دامادش میافتد؛بعد گفتوگویی که چند روز پیش با زن همسایه، خانم پنیرپور،داشته برایش تداعی میشود؛سپس به یاد میآورد که خانوادهای پنیرپور پنجشنبه شبها روضهی آقای راشد را میگیرند؛این مطلب آرزو میکند که ای کاش ربابه و بچههایش به دیدن او میآمدند؛دوباره به یاد رفتار دامادش و نماز رسوایی میافتد که باید آن را پشتبام مستراح که پوشیده از برف است،بخواند.
نویسنده با توصیف سرما و برف و یخبندان و تاریکی هوا و شرح سردی و تاریکی درونی زندگی کوکب سلطان و بیان دلتنگیهای او،فضایی تیره رنگ و ابرآلود ترسیم کرده است و از طرق پرشهایی که ذهن قهرمان داستان به گذشته و حال دارد،به مقایسهی بین زندگی او در گذشته و حال،میپردازد و با این شیوه،دلیل پریشانی ذهنی و اختلالات روحی او را به شکلی غیر مستقیم و تأثیرگذار،برای خواننده بازتاب میدهد و در واقع،نویسنده با استفاده از جریان سیال ذهن در روایت داستان و نقل ذهنیات شخصیت اصلی آن که به صورت کلامی غیر منسجم عرضه میشود،خواننده را در متن حالات روحی او قرار میدهد."