Abstract:
در اندیشه سیاسی امام خمینی(، همه حوزههای معرفتی و انسانی، متکی بر بنیادهای معرفتی واحدی هستند و عرفان، بهعنوان اساسیترین معرفت نزد امام راحل، به منزله زیرساخت تفکر اوست. به گونهای که فهم دقیق دیگر معرفتها و نیز دانشهای فقهی، فلسفی، اخلاقی، سیاسی، کلامی و...، با مبانی عرفانی امام پیوندی استوار دارد. نوع نگاه امام راحل به سیاست، حقوق، اخلاق و...، متاثر از مبنای عرفانی او درباره هستی و انسان و فرجام خلقت دارد. بنابراین، فهم اندیشه سیاسی امام در گرو فهم آثار سیاسی اوست. از اینرو، در میان آثار ایشان، کتاب «مصباح الهدایه» را که از ویژگی ممتازی برخوردار است، برگزیدهایم. این کتاب به انسان به عنوان خلیفه الله مینگرد؛ نگاهی که مبانی اندیشه سیاسی امام را تشکیل میدهد
In Imam Khomeini's political thought, all fields of knowledge and humanism are based on the same knowledge bases; and mysticism, as the most basic knowledge for Imam Khomeini, is the substructure of his thought. Accordingly, the precise understanding of other types of knowledge as well as jurisprudential, philosophical, ethical, political, theological, ….types of knowledge are closely linked with Imam's mystical principles. Imam's view on politics, law, ethics,…is influenced by his mystical principles pertaining to existence, human, and the end of creation. Therefore, understanding Imam's political thought depends on understanding his political writings. Thus, among his works, we have selected the book entitled "Mesbah al-Hedaya" which enjoys special feature. It regards human as God's vicegerent, and this forms the basis of Imam's political thought.
Machine summary:
(همان) در عرفان امام خمينى(، نخستين حقيقتى كه در عالم وجود ظاهر شده است، انسان كامل است (همان: 61 و 62) بر این اساس، عمدهترین مبنای عرفان امام، بر مدار انسان کامل متمرکز شده است.
در عرفان امام، نخستين حقيقتى كه در عالم وجود ظاهر شده، انسان كامل است، (همان: 138) بهگونهای که او، صورت حق و جلوه تمام اسما حسنا و امثال علياى الهى است.
در این باره، امام راحل در مصباح الهدایة مینویسد: ولايت جامعه اسلامى در عصر غيبت، بايد بهعهده كسى باشد كه در مسير انسان كامل در حركت است؛ يعنى کسی که نابودى انانيت خود را با چشم شهود مىبيند و همه نيروهاى جامعه را در جهت كمالات معنوى آنان تربيت و هماهنگ مىسازد.
به این نکته نیز باید توجه داشت که دايره ولايت، برابر كمال انسانها گسترش مییابد که البته اين همه براى آن است كه: انسان خود بهرهاى از خلافت الهى ببرد.
آنان بر اين باورند: ولايت جامعه اسلامى در عصر غيبت بايد به عهده كسى باشد كه در مسير انسان كامل در حركت است؛ يعنى نابودى انانيت و منيت خود را با چشم شهود مىبيند و همه نيروهاى جامعه را در جهت كمالهاى معنوى آنان تربيت و هماهنگ مىسازد.
در مصباح الهدایة اعتقاد بر آن است که ولايت جامعه اسلامى در عصر غيبت، بايد بهعهده كسى باشد كه در مسير انسان كامل در حركت است؛ يعنى کسی که نابودى انانيت خود را با چشم شهود مىبيند و همه نيروهاى جامعه را در جهت كمالات معنوى آنان تربيت و هماهنگ مىسازد.