Abstract:
به منظور بررسی رابطه نشانه های مرضی مادر با تحول دلبستگی و مشکلات رفتاری / اجتماعی کودکان طیف سنی چهار تا چهار سال و یازده ماه، 176 زوج مادر/ کودک از مناطق متوسط اقتصادی - اجتماعی شهر تهران انتخاب شدند. آزمودنی ها براساس میزان تحصیلات، شغل مادران، نوع طبقات اجتماعی - اقتصادی والدین و براساس سن و نحوه مراقبت قبلی کودک به طور نیمه تصادفی برگزیده شدند. برای به دست آوردن اطلاعات پژوهش در سه محور مادر - کودک - مربی مهد کودک اجرا شد. مادران، مشکلات رفتاری کودک و آسیب های روانشناختی خود را شامل افسردگی، اضطراب ، احساس نا ایمنی و انواع سازش نایافتگی ها، کودکان الگوی دلبستگی خود را و مربیان مهد کودک نیز مشکلات رفتاری کودکان و میزان شایستگی های اجتماعی آنان را با استفاده از آزمون های معتبر، ارزیابی و گزارش کردند. نتایج نشان داد که از میان نشانه های الگوی دلبستگی کودکان محسوب می شوند. از سوی دیگر احساس ناایمنی معنی دار داشت. همچنین بین افسردگی و سازش نایافتگی مادران با الگوی دلبستگی و مشکلات رفتاری کودکان رابطه معنی داری به دست نیامد.
Machine summary:
"جدول 2-جدول توافقی طبقات دلبستگی کودک و اضطراب مادر و آزمون معنیداری آن (به تصویر صفحه مراجعه شود)همانطور که جدوللگاریتم خطی(جدول 1)نشان میدهد اثر اصلی احساس ناایمنی درسطح 0/0001< p از لحاظ آماری معنیدار است.
&%02705YSRG027G% جدول 7-نتیجه رگرسیون گام به گام شایستگیهای اجتماعی کودکان بر حسب انواع نشانههای مرضی مادر (به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول 8-ضریب رگرسیون (B) متغیر احساس ناامنی مادر در تحلیل رگرسیون گام به گام شایستگیهای اجتماعی کودکان (به تصویر صفحه مراجعه شود) 9-ضرایب رگرسیون (B) متغیرهای افسردگی،اضطراب،سازشنایافتگی اجتماعی،عاطفی،جسمانی،خانوادگی و شغلی مادر جدولهای 8 و 9 نشان میدهند که از بین متغیرهای مربوط به نشانههای مرضی مادر تنها t حاصل از متغیر احساس ناایمنی مادر(جدول 8)در سطح 0/001< p از لحاظ آماری معنیداراست و سایر نشانههای مرضی مادر معنیدار نشدهاند(جدول 9).
از آنجا که احساس ناایمنی مادر بهسایر نشانههای مرضی نیز پوشش میدهد،بنابراین میتوان اظهار داشت که مشکلاتروانشناختی در مادر بخصوص در حد شدید آن نوعی دلمشغولی و درگیری درونی را برای مادرایجاد میکند و در نتیجه توجه و حساسیت مادر را به اطراف و دنیای بیرونی(از جمله کودکخود)کاهش میدهد و موجب میشود تا کودک این درگیری درونی مادر را به عنوان بیتوجهیو بیحساسیتی نسبت به خود تفسیر کند و بدین ترتیب بر طبق نظر مین و کاپلان(1985)الگویدرونی از«خود»میسازد که ناخواستنی و بیپناه است و همچنین الگویی درونی از«چهرۀدلبستگی»بنا میکند که غیر پاسخدهنده بوده در مواقع حساس و تنیدگیزا نمیتواند به او اعتمادکند.
doohtnerap otnoitisnart eht gnirud noisserped tnempoleved sti ot detaler srotcaF:tnemhcatta rehtom-tnafnI.
srehtom tnecseloda fo elpmas a ni tnemhcatta rehtom-tnafni dna,ytivitisnes lanretam ."