Abstract:
مسئله تطابق ذهن و عین نه تنها حکمای اسلامی را به خود مشغول ساخته، بلکه در میان فلاسفه غرب نیز معرکه آرا بوده است. از جمله نظریاتی که ذیل این بحث مطرح شده، نظریه وجود ذهنی بین فلاسفه متاخر و نظریه شبح در بین متکلمان است. طرح این نظریه، ثمره پرسش هایی است که متکلمان در ارتباط با چگونگی وجود ماهیات اشیا در ذهن مطرح می ساختند. کنجکاوی متکلمان دراین زمینه، سبب پیدایش نظریه اضافه و نظریه شبح در بین آنان گردید. در میان فلاسفه اسلامی، اولین کسی که نظریه شبح را جداگانه مطرح و نقد کرده، علامه طباطبایی (ره) است. در این مقاله پس از نقل مقدمه ای کوتاه، تطابق عین و ذهن در معرفت شناسی اسلامی بررسی می شود، سپس نگارنده به تبیین نظریه شبح از دیدگاه علامه طباطبایی می پردازد. لزوم سفسطه و به وجود آمدن دور، اشکالاتی است که علامه بر پیکر این نظریه وارد می سازد. نگارنده با نقد هر یک از آنها، زمینه را برای تقویت نظریه شبح فراهم ساخته و با نقل نقدهایی بر نظریه حکما، به تاییدات خود بر نظریه شبح می افزاید.
Machine summary:
روش ما در اين مقالۀ توصيفي تحليلي همراه با نقد دروني و بيروني است ، لذا در تطابق عين و ذهن کلمات انديشمندان و حکماي اسلامي تحليل ميشود تا معلوم شود اولاً نظريات بسياري از آنان با تقريري از نظريۀ شبح سازگار است و ثانياً حتي بر اساس قول به وجود ذهني بـا توجـه بـه اينکه توجيه دقيق و قطعي بر تطبيق صورت ذهني ماهيت با خارج وجـود نـدارد، بـه نظريـۀ شـبح نزديک مي شويم .
(15 تحليل و تفسير کلمات قدما در اينکه مقصود قدما از اين واژه ها و تعابير که به ظاهر هماهنگ با نظريۀ شبح به نظـر مـيرسـد، چيست ، دو نظريه مطرح شده است : يکي اينکه مقصود آنان از اين واژه ها و تعابير وجود اشباح موجودات در ذهن است نه ماهيت و حقيقت آنها، چنانچه به گفتۀ شهيد مطهري، کساني همچون قاضي بيضاوي در «طوالع الانـوار» و تفتازاني در «مقاصد» به طور جزم گفته اند که عقيـدٔە حکمـاي قـديم همـان نظريـۀ شـبح بـوده است (مطهري، شرح مبسوط ، ص ٢٢٠) ولي نظريـۀ ديگـر ايـن اسـت کـه مقـصود، همـان تحقـق ماهيت و حقيقت اشيا در ذهن است و به کـار بـردن واژه هـايي نظيـر «مثـال »، «شـبح » و ماننـد آن ، کنايه از عاري بودن ماهيت موجـود در ذهـن ، از آثـار ماهيـت خـارجي اسـت همچنانکـه شـبح ، عکس يا نقش يک موجود، فاقد آثار آن است .