Abstract:
روایت شاهنامه با وجود اطناب و کندی، در موارد زیادی نیز با ایجاز و شتاب همراه شده است. بررسی ابیات شاهنامه نشان میدهد، یکی از عوامل مهم ایجاد شتاب در این روایت، بهکارگیری شگردهایی در عرصة داستان پردازی مانند حذف بخشی از کنش داستانی، ارجاع به گذشته، بیان واحد حادثة تکرار شده، افزایش عناصر و اجزا و شخصیتهای داستان و بهرهگیری از فضاهای جادویی است؛ اما از سوی دیگر انتخاب دایرة واژگان (Diction) نیز در تسریع روایت شاهنامه نقش مهمی بر عهده دارد. بررسی دایرة وازگان به کار رفته در شاهنامه نشان میدهد که فردوسی در دو سطح قاموسی و ادبی، از تأثیر واژگان در تسریع روایت خود بهره برده است که از این دو، سهم وازگان قاموسی (اسمها، فعلها، صفتها و قیدها) از واژگانی که در کاربرد ادبی استفاده شدهاند (تشبیه، استعاره و کنایه) بیشتر است.
In spite of the fact that there are many instances of deceleration in the narrative of Shahnameh، we can find other instances of acceleration and speeding up too. Reviewing the text of Shahnameh shows that the main factor of speeding up of this narrative is use of the techniques of acceleration in the plot of this story as omission، flashback، iterative telling، multiplying elements and rendering actions fantastic. it seems that the Diction is also an other main factor in speeding up this narrative. Reviewing the narrative of Shahnameh prove that Ferdowsi profits by diction of his book، in the both of dictionary and literary level، the role of dictionary level is much that literary level.
Machine summary:
"بررسی ابیات شاهنامه نشان میدهد، یکی از عوامل مهم ایجاد شتاب در این روایت، بهکارگیری شگردهایی در عرصة داستان پردازی مانند حذف بخشی از کنش داستانی، ارجاع به گذشته، بیان واحد حادثة تکرار شده، افزایش عناصر و اجزا و شخصیتهای داستان و بهرهگیری از فضاهای جادویی است؛ اما از سوی دیگر انتخاب دایرة واژگان (Diction) نیز در تسریع روایت شاهنامه نقش مهمی بر عهده دارد.
بررسی دایرة وازگان به کار رفته در شاهنامه نشان میدهد که فردوسی در دو سطح قاموسی و ادبی، از تأثیر واژگان در تسریع روایت خود بهره برده است که از این دو، سهم وازگان قاموسی (اسمها، فعلها، صفتها و قیدها) از واژگانی که در کاربرد ادبی استفاده شدهاند (تشبیه، استعاره و کنایه) بیشتر است.
از جملة مهمترین این شیوهها به موارد زیر میتوان اشاره کرد: - حذف بخش یا بخشهایی از رویدادهای داستان (← مبحث دیرش یا طول مدت) - بیان بخشی از رویدادها به صورت ارجاع کوتاه مدت به گذشته (← مبحث نظم) - بیان واحد حادثهای که بارها تکرار شده ( ← مبحث بسامد) - افزایش عناصر و اجزای داستان ( ← آرای هیوم) - کاربرد فضای جادویی و فانتزی در داستان (← آرای هیوم) بازنگری متن شاهنامه نشان میدهد که فردوسی در شتاببخشیدن به روایت خود، از شگردهای یاد شده بهره گرفته است.
بررسی شتاب در سطح بیانی روایت شاهنامه نشان میدهد که فردوسی در دو حوزة مجزا، عوامل شتابزا را به متن خود وارد کرده است: نخست در پیرنگ و پردازش داستان که در این بخش، بیش از همه به کمک عامل حذف بخش یا بخشهایی از رویدادها، روند روایت را تسریع کرده است و دوم، در گزینش دایرة واژگانی که در سرایش شاهنامه به کار برده است."