Abstract:
مطالعات رده شناسی زبان حاکی از آن است که میان مقوله های نحوی و معنایی - منظوری رابطه ای مستقیم وجود ندارد. بخشی از دشواری های مفاهیم ادبی نیز در گرو عدم اطلاع از معانی ثانوی مقوله های معنایی- منظوری جملات است. هدف پژوهش حاضر بررسی این جنبه ها در غزلیات شمس است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، به روش کتابخانه ای و سند کاوی بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش 3229 غزل و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 264 غزل است. نتیجه نشان می دهد که مولانا از 27 کارکرد از مجموع 35 کارکرد ثانوی مورد نظر در این پژوهش استفاده کرده است. تحلیل های آماری نشان دهنده این است که پربسامد ترین کارکرد های ثانوی به ترتیب تعجب، نهی، استفهام انکاری، ملامت، نفی و استفهام تقریری است که به کارگیری یا عدم به کارگیری برخی از کارکردها به گونه ای به هماهنگی یا عدم هماهنگی آن ها با جهان بینی مولانا بستگی دارد که در مقاله بررسی شده است.
The studies of language categorization demonstrate that there is no direct relationship between the rhetorical and semantic-intentional categories. A major part of the difficulties in literary concepts go back to the lack of knowledge of secondary meanings of the semantic-intentional categories of the sentences. The purpose of the present research is to explore the semantic-intentional aspects of the interrogative sentences in Shams' Ghazals. The method of this research is descriptive and the data were analyzed based on the discourse analysis approach and according to library and document analysis method. The corpus includes 264 Ghazals selected randomly according to Cochran formula. The results show that Moulawi employed 27 functions out of 35 secondary functions under discussion in this research. The statistical analyses demonstrated that the most frequent secondary functions include the following: wonder، forbiddance، negative interrogation، blaming،
negation، expressive interrogation. The application or nonapplication of a number of the functions is in close association with their affinity or lack of affinity with Molana’s worldview، which has been fully investigated in the paper.
Machine summary:
"1. تعجب:از مجموع 727 جملۀ پرسشی در غزلیات شمس،81 جمله(11/4 درصد) برای بیان تعجب به کار رفته است: {Sآنکه چنان میرود این عجب او جان کیست؟#سخت روان میرود سرو خرامان کیست؟S} (1/467) هدف مولانا از طرح پرسش کسب اطلاع و دانست نیست.
مولانا در 22 جملۀ پرسشی(3/02 درصد)عجز و درماندگی خویش را در برابر معشوق بیان میکند: {Sچون صید شدم چگونه پرم؟#چون مات توام دگر چه بازم؟S} (1565/4) {Sبا وی چو شهد و شیرم دامنش بگیرم؟#اما چگونه گیرم چون من شکسته دستم؟S} (1686/2) این کارکرد ثانوی در غزلهایی که در وصف معشوق و بیان احوال عاشق است بیشتر به کار رفته است؛بنابراین،با موضوع غزلها هماهنگی دارد.
اما به نظر میرسد کارکردهایی چون نهی،ملامت، امر،استفهام انکاری،استفهام تقریری،اثبات عقیدۀ خود و بطلان عقیدۀ مخاطب و موارد دیگر اینچنینی بیانگر رسوخ اندیشههای واعظ مآبانۀ مولاناست که پس از دیدار با شمس نیز هنوز از وجودش رخت برنبسته است و با جنبۀ تعلیمی اشعار او در ارتباط است؛البته این بدان معنا نیست که غزلیات مولانا با هدف تعلیم و ارشاد سروده شده است،زیرا موضوع بیشتر غزلهای مولانا عاشقانه و در بیان احوال سرمستی و حالات عرفانی او است.
به نظر میرسد این سؤال هم در راستای جنبۀ عرفانی غزلهای مولانا باشد،زیرا او اکثرا در مجالس سماع و به اقتضای حالاتی که به او دست داده شعر میسروده است؛ بنابراین،اینکه با معشوق و عناصر طبیعت به گفتگو میپردازد یا خودش سؤالهایی مطرح میکند و خود پاسخ میدهد تا توجه مخاطب را به سخنش جلب کند،با حالات عرفانی او سازگاری دارد؛زیرا انسان عارف همواره در حال جستجو است و در عطش است تا به آگاهی برسد."