Abstract:
محمد بن مرتضی مشهور به ملا محسن فیض کاشانی (1007- 1901ق) فقیه، محدث، مفسر، فیلسوف و عارف بزرگ امامیه در سده یازدهم هجری، به دلیل جامعیت علمی اش صاحب آثار گران بهایی در علوم مختلف اسلامی است. یکی از جنبه های علمی فیض، عرفان و تصوف است که در این زمینه آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشته است. فیض در آثار خود گرایش خویش را به تصوف و صوفیان نشان داده و از آن ها دفاع نموده است. درعین حال صوفی نماها و علمای ظاهری عصر خود را مورد انتقاد قرار داده است. اما باید توجه داشت که گرایش فیض به تصوف و دفاع وی از صوفیان دارای شدت و ضعف بوده است و به عبارتی فیض بین سال های 1030 – 1065ق به دفاع از صوفیان پرداخته است و از این دهه به بعد، همراه با شدت گرفتن گرایش وی به قرآن و احادیث، از گرایش های صوفیانه کاسته و به مباحث عرفانی توجه بیشتری نموده و این همراهی عرفان و قرآن همواره با فیض بوده است. به نظر می رسد وی در عرفان و تصوف بیشتر متاثر از ملاصدرا، غزالی، ابن عربی و شارحان وی، بخصوص جامی و سید حیدر آملی بوده است. این مقاله بر آن است تا نگرش فیض کاشانی به تصوف و عرفان و تاثیراتی را که در این زمینه از دیگران پذیرفته است، بررسی نماید.
Machine summary:
"او افزون بر صوفینماها،از علمای ظاهرنگر عصر خود هم بهشدت انتقاد کرده است؛به عنوان نمونه وی در توصیف این گروه از علما که در رساله شرح صدر از آنها با عنوان«ابنای دنیا و پرستاران جهل و هوی»یاد میکند(فیض،1378 ش:52)،اینگونه مینویسد: اکثر فعلشان مخالف قولشان است و اکثر مهامشان به تحصیل علومی است که در دنیا به کار میآید و سبب زیادتی مال و جاه و تقرب سلاطین میشود،همیشه مایل به ترفه در مطعم و ملبس و تجمل در اساس و مسکن و غیر آن میباشند،رغبت تمام به مناظره و مجادله و غلبه بر خصم اقحام و الزام میدارند و نفی علما و اولیا بسیار میکنند و ستایش خود به تصریح و تعریض و محافل مینمایند و چون در اعمال و اخلاق آنها نظر میکنی اثر بعید و مباین اعمال و اخلاق منقوله از اهل بیت مییابی و هرگز پروای دانستن سیرت ایشان ندارند(فیض،1378 ش:133-134).
با توجه به فهرست سومی که فیض برای آثار خود تهیه کرده و همچنین با توجه به مباحث مطرح شده در کتاب قرةالعیون میتوان گفت که فیض گرایشهای صوفیانه خود را تا اواخر عمر هرچند با شدت کمتری نسبت به سالهای اولیه و میانۀ عمر حفظ کرده است؛زیرا وی همان دیدگاهی را که در رساله شرح صدر در دفاع از صوفیان و نقد علمای ظاهری مطرح کرده،بار دیگر در کتاب قرةالعیون اما با لحن آرامتری بیان کرده است(فیض،1387 الف:147-153).
فیض کاشانی در رساله شرح صدر پس از تعریف علم تصوف و بیان ویژگیهای آن،تقریبا همان احادیثی را که سید حیدر در کتاب خود ذکر کرده،آورده است و در عین حال تأکید کرده که این علم باید از نااهلان پنهان نگه داشته شود(فیض،1365:50-51)."