Abstract:
تبلیغات عنصری مهم در پیشبرد مقاصد جوامع انسانی بوده است. با تشکیل حکومت های سیاسی و پدیدآمدن مکاتب دینی، لزوم استفاده از شیوه های متنوع و متکثر تبلیغاتی برای اشاعه و تثبیت موجودیت سیاسی و چارچوب های دینی بیشتر احساس شد. در تاریخ ایران دوره اسلامی نیز عصر صفویه به لحاظ همگنی حکومت و مذهب شیعه در عرصه سیاسی و چارچوب جغرافیایی ایران، حایز اهمیت زیادی است. به نظر می رسد شاهان صفوی، که با اتکا بر پویایی آموزه های شیعه و بهره مندی از موقعیت ها و شرایط سیاسی توانستند به عرصه قدرت وارد شوند، تلاش بی وقفه ای برای تثبیت موقعیت خود و ترویج مذهب شیعه به کار گرفتند. به لحاظ مشروعیتی که آنها از مذهب شیعه می گرفتند و از سوی دیگر، خودآگاهانه آن را به عنوان مذهب رسمی پذیرفته بودند، لاجرم به عنوان یک شاه شیعه تکاپوهای خود را به گونه ای تنظیم کردند که به موازات تثبیت حاکمیت سیاسی، عملا ترویج و تثبیت باورهای شیعه نیز در آن لحاظ شده باشد. آنچه به عنوان مسئله اصلی در این نوشتار دنبال می شود این است که فارغ از دغدغه های باورمندی قلبی شاهان صفویه نسبت به آموزه های شیعه، نوع و میزان تاثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم اعمال و کارکردهای آنها بر اشاعه باورهای شیعه در ایران دوره صفویه چگونه بوده است؟
Machine summary:
"جدای از آنکه پیوستگی شیوخ صفوی به شیعه از چهزمانی و چگونه آغاز شد و یا اینکه بنیانهای اصلی آنها مبتنی بر تمایلات شیعیشکل گرفته بود و با رویکردی پنهانی و احتمالا با تکیه بر اصل«تقیه»از آشکارساختن اصل شیعی خود طفره میرفتند تا بتوانند مرحلۀ گذار را با دغدغۀ کمتریسپری سازند،آنچه مهم مینماید توجه به این اصل اساسی است که شاه اسماعیلبه عنوان نقطۀ پیوند بین طریقت صفویه و سلطنت آنان،نقش مهم وسرنوشتسازی در تاریخ ایران و نیز سیر سیاسی شیعه ایفا نمود.
(منشی،1377،ج 2،ص 911) به یقین،زیارت مرقد امام رضا علیه السلام با پای پیاده از اصفهان،مهمترین و پرشورترینرفتار مذهبی شاه عباس تلقی میشد و در بین شاهان سابقه نداشت و میتوانستبسیاری از نظرها را به خود معطوف نماید؛چنانکه از بعد تبلیغی نیز انعکاس زیادیدر ایران داشت.
(کمپفر،1363،ص 51)تنها به یک وقفه کوته یک ساله درزمان شاه اسماعیل دوم میتوان اشاره نمود که او به جای شعار مرسوم،این بیت رابر سکههای خود ضرب کرد: {Sز مشرق تا به مغرب گر امام است#علی و آل او ما را تمام استS}(اقبال،ش 7،ص 61) اما در کنار این،روی سکهها گویای تبلیغات محض مذهبی بود،اما سوی دیگرسکهها،که به اسم و رسم شاه اختصاص داشت،خالی از رویکردهای تبلیغی نبود؛زیرانوشتههای آن نه تنها دارای عنوان شاه بود،بلکه القاب و عناوینی که شاه دستور حکآن را بر روی سکهها صادر میکرد بیانگر میزان گرایش و نوع پیوند او با مذهب شیعه بود و این خود نماد دیگری از جلوههای تبلیغی محسوب میشد."