Abstract:
امیل زولا از نویسندگان برجسته سده 19 میلادی فرانسه و از چهره های مطرح عرصه ادبیات داستانی است که علاقه بسیاری به توصیف واقعیات جامعه خود و ارایه جلوه های مستندگونه و پلشت مفاسد اجتماعی، به ویژه در میان اقشار آسیب پذیر، دارد. صادق چوبک نیز در میان رمان نویسان ایرانی گرایش بیشتری به عریان نمایی زشتی ها دارد. در این پژوهش برآنیم تا به درونمایههای اصلی آثار این دو نویسنده، زبان انتخابی، سبک و سیاق نوشتار و نیز ویژگی های برجسته شخصیت های داستانی شان بپردازیم؛ تا از این رهگذار بتوانیم دیدگاه های ناتورالیستی هر دو نویسنده را، به ویژه در «آسوموار» و «پیراهن زرشکی»، بازنماییم.
Machine summary:
"kara@malakmihaf بررسی دیدگاههای ناتورالیستی زولا و چوبک تاریخ دریافت:90/6/8 تاریخ پذیرش:90/8/19 محبوبه فهیم کلام* محمد رضا محسنی** بهزاد هاشمی*** چکیده {IBامیل زولا از نویسندگان برجستۀ سدۀ 19 میلادی فرانسه و از چهرههای مطرح عرصۀادبیات داستانی است که علاقۀ بسیاری به توصیف واقعیات جامعۀ خود و ارایۀ جلوههایمستندگونه و پلشت مفاسد اجتماعی،بهویژه در میان اقشار آسیبپذیر،دارد.
امیل زولا،در کسوت بنیانگذار این مکتب ادبی،بر این باور است که برای شناختجلوههای بیمارگونۀ جامعه همچون فقر،بیعدالتی،اعتیاد،فحشا،الکلسیم و دیگر مظاهرننگآور اجتماعی،باید همۀ حقیقت را صادقانه و بیکم و کاست برملا کرد،تا بتوان راهحل مناسبی برای رهایی از نابسامانیهای اجتماعی یافت؛اما زولا آنچنان در گرایشهای مقدمه هریک از انواع ادبی میتوانند ابزار بیانی مناسبی برای به تصویر کشیدن واقعیتهایجامعه باشند؛زیرا به واسطۀ هریک از آنان میتوان به توصیف رویدادهای جهان پیرامون وروابط میان انسانها پرداخت.
درواقع،مهمترین تفاوت میان کار زولا با رئالیسم بالزاک در«کمدی انسانی» )eniamuh eidemoC( و با چوبک به عنوان نویسندگانی که رخدادهای واقعی را دستمایۀآثارشان قرار میدهند،این است که زولا،آسیبها و آشفتگیهای اجتماعی را تنها در دوخانوادۀ روگن-ماکار بررسی میکند و گرایش او،پرداختن به جزئیات زندگی یک مجموعۀ خواننده ارائه میدهد؛در نتیجه خواننده خود را در بطن داستان احساس میکند»(مقدادی،1387:51).
درواقع،مهمترین تفاوت میان کار زولا با رئالیسم بالزاک در«کمدی انسانی» )eniamuh eidemoC( و با چوبک به عنوان نویسندگانی که رخدادهای واقعی را دستمایۀآثارشان قرار میدهند،این است که زولا،آسیبها و آشفتگیهای اجتماعی را تنها در دوخانوادۀ روگن-ماکار بررسی میکند و گرایش او،پرداختن به جزئیات زندگی یک مجموعۀ انسانی محدود است؛درحالیکه بالزاک و چوبک،دغدغهها،نابسامانیها و شیوۀ زندگیگروهها و طبقات گوناگونی از جامعه را ترسیم میکنند."