Abstract:
در این مقاله به بررسی و تطبیق آثار مصطفی لطفی منفلوطی، شاعر و نویسنده مبارز و برجسته مصری با آثار جلال آل احمد، با تکیه بر نظریه پسا استعماری (روشنفکری و غرب زدگی) پرداخته شد؛ نیز به مقوله هایی مانند: دیدگاه های این دو نویسنده در مورد زن، هجوم غرب به زنان جامعه مصری و ایرانی، تحت شعاع قرار گرفتن حجاب و عفاف، تهاجم غرب به روستاهای این دو کشور و علت لامذهبی و دین گریزی جوانان مصری و ایرانی و بی قیدیشان نسبت به خانواده و وطن. همچنین نظر نویسنده درباره لزوم تصفیه دستاوردهای غربی، وجه اشتراک و افتراق آنها و در پایان نیز دیدگا ههای برخی از روشنفکران و متفکران معاصر این دو نویسنده آورده شده است.
Machine summary:
"oohay@02itasrof_r مقایسۀ دیدگاه جلال آل احمد و مصطفی لطفی منفلوطیدر زمینۀ روشنفکری و غربزدگی تاریخ وصول:90/8/1 تاریخ پذیرش:90/10/16 رضا فرصتی جویباری*فاطمه رحیمیدون** چکیده {IBدر این مقاله به بررسی و تطبیق آثار مصطفی لطفی منفلوطی،شاعر و نویسندۀ مبارز وبرجستۀ مصری با آثار جلال آل احمد،با تکیه برنظریۀ پسا استعماری(روشنفکری وغربزدگی)پرداخته شد؛نیز به مقولههایی مانند:دیدگاههای این دو نویسنده در موردزن،هجوم غرب به زنان جامعۀ مصری و ایرانی،تحت شعاع قرارگرفتن حجاب و عفاف،تهاجم غرب به روستاهای این دو کشور وعلت لامذهبی و دینگریزی جوانان مصریو ایرانی و بیقیدیشان نسبت به خانواده و وطن.
با این تفاوت که آل احمد در قلب گفتمان نوستالوژیک پساز کودتای 28 مرداد در ایران و در مقابل گفتمان مارکسیستی روسیه محور و گفتمان پهلوی،با نگرش واقعبینانه به طرح آشکار گفتمام سوم با محوریت استعمارستیزی پرداخته است؛امامنفلوطی با رویکردی مبتنی بر رمانتیسم اجتماعی،آمیختن واقعیت با تخیل و ایجاد نگرش مقدمه شاید در میان جوامع شرقی،مطالعۀ همزمانی و مقایسۀ تطبیقی آثار داستانی دو ملت ایرانو مصر،به دلایلی چون موقعیت و سرگذشت تاریخی تقریبا یکسان(حاکمیت استبدادی ودخالت بیگانگان در نهادهای اجتماعی-سیاسی و تلاش برای تغییر بنیانهای فکری ودینی به منظور بهرهبرداری اقتصادی)،ریشهداشتن عمیق باورهای سنتی و دینی در بینمردم و برخورداری گفتمان سنتمدار از پشتوانه عمومی،دارابودن موقعیت استراتژیک وژنوپولتیک این دو کشور برای غریبان و امثال آن بیش از دیگر کشورها ضرورت داشته باشد.
منفلوطی به مصریان توصیه میکند که اول به زنان مصری آموزش بدهند تا از آنهامدرسهای برای آموزش فرزندانشان قبل از مدرسه بسازند؛زیرا یک زن تحصیلکرده خود(تولید محصولات مورد نیاز کشور و ارتقای زنگی خویش)درماندهاند،بلکه پایشان بهشهرنشینی نیز بازشده و این وضع به سود هرچه بیشتر غرب تمامشده که هرچه بیشتر بهمواد خام ما دست پیداکند و مصنوعات خود را به خورد جامعۀ ما بدهد."