Abstract:
هدف این مقاله، تعیین عوامل موثر بر رفتار موافق ادواری سیاست مالی در ایران طی دوره 1353-1386 است. بدین منظور تاثیر دو گروه از متغیرهای اقتصادی و نهادی بر شاخص رفتار موافق ادواری سیاست مالی با بهره گیری از روش ARDL آزمون شده است. نتایج موید فرضیه «وو» (2009) در مورد تاثیر قطب بندی اجتماعی بر رفتار موافق ادواری سیاست مالی در ایران است. یعنی با افزایش قطب بندی اجتماعی (نابرابری درآمدی و آموزشی) در کوتاه مدت و بلندمدت، رفتار موافق ادواری در ایران طی دوره مورد بررسی تشدید شده است. افزون بر این، کیفیت نهادی و عدم ثبات سیاسی (تایید فرضیه دیالو، 2009)، تلاطم قیمت نفت و اندازه دولت از سایر عوامل موثر بر رفتار موافق ادواری سیاست مالی در ایران بوده اند.
Machine summary:
«میشل »٥ (٢٠٠٨) با استفاده از دادههای ٢٨ کشور عضـو OECD در دوره زمـانی ١٩٨٠- ٢٠٠٥ ضمن تأیید فرضیة تمایل کشورهای با نسبت بدهی به GDP بـالا بـه اعمـال سیاسـت مالی موافق ادواری (که حاصل محدودیت های اعتبـاری اسـت )، بـه ایـن نتیجـه رسـید کـه این گونه سیاست ها بیشتر در کشورهایی اعمال می شود که از نهادهایی ضعیف برخوردارند.
متغیرهای مورد استفاده در الگوی این مقاله به شرح ذیل است : 2 γ شاخص میزان رفتار موافـق ادواری سیاسـت مـالی ؛ gini ضـریب جینـی درآمـدی ؛ egini ضـریب جینـی آموزشـی ٣؛ gdpvol تلاطـم تولیـد ٤؛ tradeopeness بـاز بـودن تجاری ؛ oilvol تلاطم قیمت نفت ٥؛ cim ک فییت نهـادی (پـول تقویـت کننـده قراردادهـا)؛ pinstab بی ثباتی سیاسی (متغیر مجـازی بـرای سـالهـای جنـگ و انقـلاب)؛ govsize اندازه دولت ؛ democracy شاخص دموکراسی (به پیروی از دیالو (٢٠٠٩) بـا اسـتفاده از متغیر مجازی سال های انتخابات ریاست جمهـوری ، مـی تـوان تـأثیر شـاخص ادوار تجـاری سیاسی یا به عبارت دیگر دموکراسی بر میزان رفتار موافـق ادواری سیاسـت مـالی را بررسـی 6 کرد) .