چکیده:
تعیین قلمرو آموزه «امت» که ریشه در قرآن کریم دارد، همواره مورد تضارب آراء مفسران و اندیشمندان قرار داشته است. ایده اصلی نوشتار حاضر آن است تا قلمرو مفهومی این اصطلاح را در رابطه با جوامع چندفرهنگی مورد مداقه قرار دهد. «چندفرهنگی»، مفهومی نسبی است و در حوزه این نوشتار می تواند دو فرض کلی داشته باشد. در فرض نخست، جامعه ای مرکب از تنوعات قومی و نژادی، زبانی و خرده فرهنگ ها که همگی مسلمانند و در فرض دوم، جامعه ای که از اجتماع گروه های غیر مسلمان و مسلمان تشکیل شده باشد. بنابراین، قلمرو مفهومی «امت»، نسبت به هر یک از این دو صورت، متفاوت خواهد بود؛ چرا که اگر مفهوم «امت» با عنصر عقیده، صرفا مسلمانان را شامل شود، عنوان امت فقط با جوامع نوع اول سازگار خواهد بود و جوامع نوع دوم با کلیت خود در ذیل «امت» نخواهند گنجید و در نتیجه، فرآیند ملت سازی در این جوامع دشوار خواهد شد. اما اگر با رویکرد موسع و فراتر از معیار عقیده مفهوم «امت» را مورد لحاظ قرار دهیم، شکاف ایدئولوژیک موجود میان مسلمانان و غیر مسلمانان ساکن در یک جامعه چندفرهنگی، مانع از تبدیل شدن آنان به ملتی واحد نخواهد شد.
خلاصه ماشینی:
حال سؤال این اسـت که آیا در چنین جامعه ای، باز هم میتوان دست به دامان مفهوم قرآنی «امت » شد و ایـن مفهوم را چنان توسعه داد که حتی غیر مسلمانان را نیز با اعتباراتی شامل شود؟ مدعای نوشتار حاضر این است که چنین تلقیای ممکن اسـت ؛ چنانکـه بـا مراجعـه بـه تفاسیر برخی از مفسران معاصر شیعه و اهل سنت ، نسبت به «امت واحده » در قرآن و همـین طور سیر تاریخی در جامعه صدر اسلام ، ظرفیت هـایی در برداشـت موسـع از مفهـوم امـت وجود دارد.
الف ) نسبت برداشت مضیق از «امت » با جامعه چندفرهنگی اگر چه در قرآن کریم ، واژه «امت » در غالب موارد به معنای «گروهی از انسـانها» بـه کار رفته است ،٤ اما با توجه به اهمیت مفهـومی ایـن اصـطلاح در اندیشـه اجتمـاعی و سیاسی اسلام و به ویژه با توجه به اضافه شدن آن به کلمۀ «واحده »، غالب مفسران شـیعه و اهل سنت بر این باورند که مقصود از «امت واحـده » در قـرآن کـریم ، دیـن اسـلام و جامعه مسلمانان است و در نتیجه هر آنکه اعتقاد مسلمانی نداشته باشد از قلمـرو «امـت واحده » خارج خواهد بود(طوسی، بیتا، ج ٦، ص ٨٤؛ ابن عاشـور، بـیتـا، ج ٥، ص ١٢٥؛ فــیض کاشــانی، ١٤١٥ق ، ج ٢، ص ٤٠، ٣٥٤ و ٤٧٧؛ طبرســی، ١٣٧٧ش ، ج ١، ص ٣٣٤؛ همــو، ١٤٠٨ق ، ج ٧، ص ٩٩؛ بحرانــی، ١٤١٦ق ، ج ٣، ص ٢٠؛ ابوالفتــوح رازی، ١٣٩٨ق ، ص ٥٧؛ سیوطی، ١٤٠٤ق ، ج ٤، ص ٣٣٥).