خلاصه ماشینی:
"در صورتی که توریسم ایران در جهان جایگاه پایینی دارد، به گونه ای که در سال های پایانی قرن بیستم کمتر از نیم درصد از سهم بازار گردشگری را به خود اختصاص داده یعنی از هر هزار گردشگر فقط 2 نفر ایران را انتخاب میکنند و این نشان می دهد که ایران هنوز در مرحله اکتشاف 1 قرار دارد و برای بسیاری از گردشگران ناشناس است(یوسف خجیر، اسفند84).
موضوع تبلیغات را می شود از چند دید گاه مختلف بررسی کرد: - تبلیغات در سطح کلان با تکیه بر سیاست گذاری داخلی و خارجی - تبلیغات در سطح خرد، بر اساس موضوعی - تبلیغات در سطح کلان، با بهره گیری از کمک های دولتی باید در نظر داشت که تبلیغات به راستی مهمترین عنصر بازاریابی در پیشرفت و توسعه صنعت گردشگری است، زیرا از 23 میلیون گردشگر تنها 3 درصد، تواناییهای گردشگری کشورمان را میشناسند( www.
6)عدم استفاده از شیوه های جدید بازاریابی و استفاده از نیروهای متخصص در شرکتهای تعاونی 7)تخصیص ندادن بودجه کافی برای انجام تبلیغات و عملیات بازاریابی، به دلیل نقدینگی پایین در شرایط فعلی وضعیت اقتصادی شرکتها 8)استفاده نکردن از تجارب قبلی در فعالیت های بازاریابی، در زمان پویایی شرکتها قبل از سال85 9) موانع فرهنگی و فقهی،که این مشکل مختص تعاونیها نبوده و میتوان آن را به کل کشور نیز تعمیم داد.
10) قوانین دست و پاگیر و کاغذ بازی های فراوان برای گردشگران خارجی و عدم فرهنگ سازی گردشگری در سطح کلان 11) بد شناسی و ناشناسی واژه بازاریابی در جامعه و شکل نگرفتن آن به صورت علمی در بسیاری سازمانها که سازمان تعاون روستایی نیز از این امر مستثنی نیست."