چکیده:
یکی از جوانب مهم نظام های اجتماعی که در جهت دهی و هویت بخشی به آنها اهمیت دارد، اهداف و به تبع آن شاخص های ارزشیابی عملکرد آنها است. در نوشتار پیش رو، پژوهشگران با بهره گیری از منابع ارزشمند «نهج البلاغه» و «غررالحکم و دررالکلم» و با استفاده از روش تحلیل محتوا، شاخص های ارزشیابی را استنباط کرده و بر مبنای مدلسازی ساختاری ـ تفسیری ارتباط آنها با یکدیگر را تبیین و سطح بندی نموده اند. جامعه آماری این پژوهش 15 نفر از خبرگان آشنا به منابع دینی اند و نمونه گیری به صورت نظری صورت گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اهداف نظام های اجتماعی به دو دسته بزرگ ایجابی و سلبی قابل تقسیم است. هدف ایجابی نظام اجتماعی، تربیت انسان ها و قرب الی الله و اهداف سلبی، رفع فقر، رفع ظلم، رفع ترس، رفع موانع اختیار، رفع وابستگی، رفع ذلت، رفع جهل، و رفع ویرانی است. این دو گونه اهداف، با هم پیوندی ناگسستنی د ارند.
One of the important aspects of social systems، which is important in directing and identifying them، is their objectives and consequently the indexes for evaluation of their performance.
Attempts have been made in this study to infer evaluation indexes from sources such as Nahj al-Balaghah and Gorar ul Hekam wa Durar ul-Kalem through content analysis and on the basis of structural-interpretative modeling، their connection with each other has been explained and classified. The statistical population of this study included 15 experts of religious sources and sampling was done through theoretical method. The findings of the research indicate that the objectives of social systems can be divided into two broad categories، i.e. positive and negative. The positive objectives of social system include raising of human beings and proximity to God; and the negative objectives include alleviation of poverty، removal of oppression، removal of fear، removal of obstacles to freewill، removal of dependency، removal of abjection، removal of ignorance، and removal of devastation. These two categories of objectives have inseparable ties with each other.
خلاصه ماشینی:
(هابرماس ، ١٩٧٤: ٧٠-٤٠) اين همان مطلبي اســت که علي شــريعتي ، بر اساس آن در کتاب تاريخ و شــناخت اديان ، تفاوت معناي واژگان «پلتيــک » در غرب و «سياســت » در شــرق را بيان مي دارد؛ او معتقد اســت که «حکومت با بينش سياسي غربي (پلتيک ) عبارت است از اداره دموکرات منشانه جامعه بر اساس خواست عموم ، اما حکومت با بينش سياسي شرقي (سياست ) عبارت است از يک قدرت رهبري کننده انقلابي و تربيت کننده و تغييردهنده ارزش ها و تربيت کننده مردم و تغييردهنده روابط اجتماعي و سنت هاي منحط ، براي آماده کردن جامعه و تکامل دادن به افراد انســاني و رهبري و هدايت آنها، به سرمنزلي ديگر، حالتي ديگر و وضعي ديگر».
روش تحقيق روش را چگونگي کاربســت ابزارهاي تحقيق در کســب معرفت از منبع معرفت مي دانند (رک : خسروپناه ، ١٣٩٤)؛ بر اين اساس ، پس از بررسي هاي صورت گرفته بر اساس موضوع تحقيق (الگوي ارزشــيابي نظام هاي اجتماعي ) و منابع تحقيق (نهج البلاغه ، غررالحکم و دررالکلم )، روش هاي تحليل محتوا و مدلســازي ســاختاري ـ تفسيري ١، جهت استخراج گزاره ها و تبيين روابط ميان آنها برگزيده شد.
در اين پژوهش ، در مرحله اکتشاف ، اهداف حکومــت و نظام هاي اجتماعي از منظر امام علي (ع ) با بهره گيري از مطالعات کتابخانه اي ، در قالب روش تحليل محتوا از منابع استخراج گرديد.