چکیده:
یکی از علائم آخرالزمان، طلوع خورشید از مغرب است. این موضوع در روایات متعدد و در منابع شیعی و سنی آمده است، و به نظر می رسد با توجه به کثرت و شهرت این روایات، نمی توان اصل آن را مردود دانست؛ گرچه در معنا و مقصود آن و نیز در زمان وقوع آن، اختلاف دیدگاه و احتمالات متعددی وجود دارد. این نوشتار با بررسی مجموعه روایات به روشن نمودن مقصود از آنها پرداخته، ضمن مردود دانستن علامت ظهور بودن طلوع خورشید از مغرب، از میان احتمالات متعدد، کنایه بودن طلوع خورشید، از ظهور حضرت مهدی(عج) و علامت قیامت بودن حادثه طلوع را به ترتیب تقویت کرده است.
One of the signs of the apocalypse is the sunrise from the west. It is cited in both Shiite and Sunni anecdotal evidence، thus its origin cannot be doubted. However، there are several perspectives and possibilities as to how this may happen. This article reviews a set of traditions to clarify the meaning of them and dismissed the actual rise of the sun from the west as a marker of the emergence. From among multiple possibilities، the allusion of sunrise، the reappearance of Imam Mahdi (AS) and to mark the resurrection of the incident sunrise are thus strengthened.
خلاصه ماشینی:
"البته برای این مشکل راه حل دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه بر اساس تفاوت ظهور و خروج _ که قبلا و در ذیل مطرح کردن احتمالات به آن اشاره شد _ طلوع خورشید را ظهور خود حضرت بدانیم نه خروج و قیام وی، و از آنجا که در الغیبة للطوسی، ص53 احادیث مذکور در کنار طلوع، خروج قائم آمده است نه ظهور، لذا این دو متفاوت بوده و تکراری نخواهند بود؛ گرچه این توجیه نیز با توجه به کوتاه بودن فاصله ظهور و خروج و یکی شمرده شدن آنها در نگاه عرف، با ظاهر بعضی از احادیث که در مقام بیان موارد ده گانه است، سازگاری ندارد؛ زیرا در آن صورت تعداد آنها 9 مورد خواهد بود، که این خود ردی بر این راه حل میباشد.
ألا إن بعد ذلک الطامة الکبری قلنا و ما ذلک یا أمیر المؤمنین قال خروج دابة من الأرض من عند الصفا معها خاتم سلیمان بن داود و عصا موسی ع یضع الخاتم علی وجه کل مؤمن فینطبع فیه هذا مؤمن حقا و یضعه علی وجه کل کافر فینکتب هذا کافر حقا حتی إن المؤمن لینادی الویل لک یا کافر و إن الکافر ینادی طوبی لک یا مؤمن وددت أنی الیوم کنت مثلک فأفوز فوزا عظیما ثم ترفع الدابة رأسها فیراها من بین الخافقین بإذن الله جل جلاله و ذلک بعد طلوع الشمس من مغربها فعند ذلک ترفع التوبة فلا توبة تقبل و لا عمل یرفع و لا ینفع نفسا إیمانها لم تکن آمنت من قبل أو کسبت فی إیمانها خیرا ثم قال ع لا تسألونی عما یکون بعد هذا فإنه عهد عهده إلی حبیبی رسول الله(» کمال الدین، ج2، ص: 527 نشان میدهد که هر چند امام در این حدیث قبل از ذکر طلوع خورشید تعبیر مذکور را بیان نموده است، ولی خود در ادامه در پاسخ به سؤال دیگران درباره مقصود از طامه کبری آن را به خروج دابه تفسیر و در ضمن توضیح درباره دابه بیان میکند که وقوع آن پس از طلوع خورشید از مغرب خواهد بود."